سدید کاشان

صفحه اصلی عناوین مطالب تماس با من قالب وبلاگ Feed

تظاهرات روز همبستگی ملت ایران با مردم مظلوم یمن

آن چه ملاحظه می کنید،چکیده ای از اتفاقات روز جمعه 18 اردیبهشت1394در تهران است.بلوغ سیاسی ملت ایران، بازخورد همین حضورها در عرصه های اجتماعی است. 

تظاهرات روز همبستگی ملت ایران

با مردم مظلوم یمن

 

میدان فلسطین

هنگامی به نماز جمعه ی تهران رسیدم که جناب فانی وزیر آموزش و پرورش در حال سخنرانی بود. این که بودجه آموزش و پرورش افزایش یافته است ، اما کافی نیست و مردم باید به کمک این نهاد بیایند. در نظر داریم تمرکز زدایی کنیم و یک سری از کارهای وزارتخانه را جزء اختیارات استان ها قرار دهیم. در آموزشگاه نیز اختیارات بیشتری به مدیر بدهیم و نظایر این مضامین. جایی که نشسته بودم فاصله ی چندانی با تریبون نداشت.فکر می کنم که همه ی سخنرانی ایشان براساس متنی بود که در اختیار داشتند.بنابراین همه ی سخنرانی از طریق رسانه های آموزش و پرورش قابل پی گیری است.

 پس از ایشان،عبدالعلیم المؤید عضو شورای مرکزی حزب انصارالله یمن، به زبان عربی سخنرانی کردند و چند جمله ی پایانی را به زبان فارسی بیان نمودند.المؤید درخواست کرد که هرکس توان و آمادگی جنگیدن دارد، به ملت یمن کمک کندتا فردای قیامت در نزد پروردگار به خاطر مظلومیت یمنی ها مؤاخذه نشود. مترجم که خود نیز تحت تأثیر این خطیب قرار گرفته بود و در چند جا نیز بغض گلویش را گرفت، مطالب وی را به فارسی ترجمه کردکه به بخش هایی از آن اشاره می شود. 

ادامه مطلب...

[ جمعه 94/2/18 ] [ 8:26 عصر ] [ احمد فرهنگ ] [ نظر ]

نخستین جشنواره فیلم کوتاه سما

 

نخستین جشنواره فیلم کوتاه سما

پوستر جشنواره سما

نخستین جشنواره فیلم کوتاه «سما» به همت مؤسسه شهید آوینی از تاریخ 22 تا 27 فروردین ماه 1394 به دبیری مجتبی امینی در سینما فلسطین برگزارشد و موضوع آن «سبک زندگی اسلامی و ایرانی » بود.

یکشنبه23 فروردین به سبب آنکه فیلم مستند سرود سرو ساخته دخترم مریم فرهنگ در سالن اصلی سینما فلسطین به نمایش در می آمد و من نیز دعوت داشتم، راهی این محل شدم. هنگامی رسیدیم که فیلم بلند چهارشنبه 19 اردیبهشت ساخته وحید جلیلوند در حال پخش بود.فیلمی اثر گذار و متعهد. صدای هق هق بسیاری در حین نمایش فیلم بلند شد. من نیز که به سختی تحت تأثیر قرار می گیرم. اشکم درآمد.

محل برگزاری جشنواره سما-مصاحبه ها

اشاره ای به فیلم بلند چهارشنبه 19 اردیبهشت

ساخته وحید جلیلوند

فیلم از سه روایت داستانی تشکیل شده است و گرفتاری های مردم را پیش چشم تماشاگر قرار می دهد. موضوع اصلی داستان ، گرفتاری زن جوانی است که شوهرش ناخواسته مرتکب قتل شده و به زندان افتاده است و شرط آزادی اویکی از این دو است: 1- پرداخت سی و پنج میلیون دیه به ولی دم 2-طلاق گرفتن ازوی و ازدواج با مرتضی از خانواده مقتول که از ابتدا دل بسته ی او بوده است.اما این زن به شوهرش علاقه مند است، پس به فکر چاره می افتد.لیکن مشکلات دیگری هم به او تحمیل می شود، از جمله: اخراج از کارخانه و ترک سرایداری که پیش از این شوهرش عهده دارمسؤولیت آن بوده است. در روایت آخراین فیلم که اوج داستان است، اتومبیل به سرقت رفته ی معلمی پیدا می شود. قیمت آن سی میلیون است، این معلم تصمیم می گیرد که آن را بفروشد و وجوه آن را در اختیار افراد نیازمند قرار دهد با وجود آنکه خودش محتاج است.یک آگهی به روزنامه می دهد. آدرس مراجعه، دفترتبلیغاتی دوستش است. در روز مقرر، گرفتاران زیادی اجتماع می کنند و این جمعیت فراوان، نگرانی پلیس منطقه را بر می انگیزد، دستور می رسد تا جمعیت متفرق و معلم دستگیر شود؛ زیرا کاری غیر معقول انجام داده است . اما جمعیت آن قدر متراکم است که هیچ مأموری و اتومبیلی قادر نیست تردد کند. قرار می شود تا شب به این ماجرا خاتمه داده شود. مردم را ده تا ده تا به داخل دفتر می فرستند و مصاحبه های معلم و دوستش آغاز می شود.هرکس نه یک مشکل بلکه ده ها مشکل پیچیده دارد. سرانجام انتخاب یکی از این میان، به قرعه گذاشته می شود و نام زن جوانی که شوهرش زندانی است، بیرون می آید.خوشحالی زن از این گره گشایی پایان داستان را رقم می زند. داستان حواشی دیگری نیز دارد که بر جذابیت های فیلم افزوده است.

 

کارگاه بازیگری سید شهاب حسینی

برنامه بعدی کارگاه آموزش بازیگری سید شهاب حسینی بازیگر برجسته سینما بود. مقرر بود در سالن شماره 2 برگزار گردد، لیکن تعداد علاقه مندان آن چنان فراوان بود که تصمیم گرفته شد، کارگاه به سالن اصلی سینما انتقال یابد. شهاب هم با کمی تأخیر خودش را رساند و گفت که از سر جلسه ی فیلمبرداری می آید. غالب مطالب سخنرانی ایشان که دو ساعت تمام به طول انجامید، رویکردی اعتقادی و اخلاقی داشت و سینماگران را به خودسازی دعوت می کرد. شهاب هرجا هم که لازم بود به آیات قرانی و احادیث معصومین (ع) تمسک می جست. ناخودآگاه این نکته به ذهن متبادر می شد که این سید اولاد پیغمبر، روحانی عیر ملبس به عمامه و عباست. واین برای من یکی که خیلی ارزش داشت. به ویژه آن که سید شهاب نقش هم بازی نمی کرد و باورهای قلبی و تجربیات زندگی خودش را بیان می کرد.

سید شهاب حسینی بازیگر سینما و تئاتر

از جمله به این نکات اشاره کرد:

 جریان بازیگری که من تجربه کرده ام همواره در این مسیر بوده که در خدمت انسان و انسانیت باشم و در این راه حقایقی را لمس کردم که تنها منحصر به خودم نیست و وظیفه دارم آن را در اختیار جوانانی که امروز مقابل من نشسته اند، بگذارم.

هنر، جوششی است و بازیگری از این قاعده مستثنی نیست. هر حرفه ای در عرصه هنر اقیانوس عمیقی است که انتها ندارد و هر چه هنرمند جلوتر می رود با این واقعیت تلخ مواجه می شود که حجم نادانسته هایش بیش از دانسته هایش است.

نکته دیگر اینکه زندگی بشریت در حال تغییر و تحول است و مفاهیم با همان سرعت زندگی بشر رشد می کنند و حال اینکه این پرسش باقی است که با سرعت تغییر و تحول چه باید کرد؟حسینی در پاسخ به این پرسش گفت: برای پاسخ به این پرسش دو منظر باید مورد توجه قرار گیرد؛ نکته اول اینکه یک هنرمند خودش را به سرخوشی بزند و بگوید حالا که جامعه مهر تایید به من زده است من به همین راضی هستم و لذت می برم اما گونه دیگری از مواجه در روح هنرمند وجود دارد و اگر کسی جستجوگر باشد و روح و ذهنی پرجوش و خروش داشته باشد به هر لذتی دلخوش نخواهد بود. این سخن می تواند کاملا دو وجه متضاد داشته باشد به این معنا که هنر یک معشوق باشد که آدمی را به دنبال خودش بکشد و یا کابوس باشد که فرد مدام از دست نیافتن به پرسش های خود بهراسد.

وی با اشاره به اینکه بازیگری یکی از وجوه نمایش است، گفت: یک سئوال بنیادین نیز مطرح است و آن اینکه چرا پدیده هنر از اساس در میان نسل بشر بوجود آمده و بشر بر اساس کدام نیاز دنبال هنر رفته است. به اعتقاد من هنر نمایش ریشه در آیین و اعتقادات بشری دارد و خاستگاه هنر نمایش در این آیین ها است. هنر بازیگری امتیاز ویژه ای بین سایر هنرها ندارد چرا که من معتقدم کار هنر عین ارائه خدمات به فکر و اندیشه انسان هاست.

سید شهاب حسینی بازیگر سینما و تئاتر

در جهان برای هر یک از آدم ها مسئولیتی در نظر گرفته شده و هر فرد باید به این نتیجه برسد که می خواهد چه کار کند. اگر هنر را به درخت تشبیه کنیم بازیگری یکی از شاخه های این درخت است که این شاخه زمانی درست رشد می کند که ریشه های محکم اندیشه و تفکر در آن جاری باشد پس هر یک از ما سینماگران در حوزه های مختلف موظف هستیم درست عمل کنیم چرا که تولید فکر و اندیشه می کنیم و تفکر، ماده اولیه زندگی است.

حسینی ادامه داد: ویژگی کسانی که بزرگ فکر می کنند این است که دنبال گرفتن حق خود از زندگی نیستند  بلکه به این می اندیشند که چطور حق خودشان را به زندگی ادا کنند و سینما در این راستا بسیار موثر است چرا که سینمای سالم می تواند در جامعه سالم فضای تبادل نظر را ایجاد کند.

 وی در ادامه گفت: روح هنرمند باید جستجوگر باشد و به راحتی قانع نشود. سینما، تئاتر و تلویزیون در ارائه کیفیت یک ساختار را دارد اما زمین هر یک از این سه عرصه با هم متفاوت است و همین تفاوت در زندگی شخصی هنرمند تاثیر می گذارد و او را معتاد می کند اعتیادی که خانواده و عمرش را صرف آن می کند. به اعتقاد من فعالیت در عرصه سینما با جنگ در میدان نبرد فرقی ندارد چرا که رزمنده ای که به دفاع می رود از زندگی خود می گذرد و در عرصه سینما نیز اوضاع همان طور است.

در هنر به خصوص در سینما دنبال کمیت نباشید. متاسفانه بسیاری از جوانان امروز بیش از آنکه دنبال کیفیت باشند به کمیت می اندیشند و عجله دارند که هر چه زودتر به موقعیت مناسب برسند ولی باور کنید این راه به خطا رفتن است.وی با اشاره به این مطلب که حجت الله ایوبی رییس سازمان سینمایی مدیر فرهیخته ای است که همه تلاش خود را می کند تا سینما را به بهترین شکل اداره کند، گفت: بسیاری از هنرمندان می گویند مشکل سینما مدیریت است ولی من این حرف را قبول ندارم چراکه حجت الله ایوبی یکی از مدیران باسواد، پرتوان و اندیشمندی است که به درستی می داند چه می کند.

سید شهاب حسینی بازیگر سینما و تئاتر

حسینی ادامه داد: اما آنچه مهم است بازوی اجرایی این مدیر سینمایی است و بازوهای اجرایی او ما سینماگران هستیم. حال باید این سئوال را بکنیم که چه قدر کمک کرده ایم ایده های ذهن خلاق این مدیر رنگ اجرایی بگیرد.وی در پایان صحبت هایش با بیان این مطلب که هنر بازیگری عین کار خدمات رفتگران شریف شهرداری است، گفت: به اعتقاد من بین حرفه بازیگری و کار شریف رفتگری فرقی نیست چراکه اگر رفتگر کارش را به درستی انجام ندهد زندگی ما مختل می شود و هنر بازیگری هم مصداق همین مثال است چرا که اگر کارش را درست انجام دهد به افکار جامعه صدمه می زند.

وی با اشاره عرصه فیلم کوتاه که جشنواره «سما» نیز بر اساس آن برگزار می شود، بیان کرد: فیلم کوتاه آینده سینمای ایران را در درون خود دارد. در عرصه فیلم کوتاه مجموعه انرژی های بالقوه ای وجود دارد که باید به کار گرفته شود و اگر تجارب به درستی انتقال داده شود می توان تاثیر دو چندان دریافت کرد.این بازیگر سینما و تلویزیون ادامه داد: انتقال مفهوم در فیلم کوتاه به معنای ارائه تجارب در زمان کم است و درست به همین دلیل است که می گویم فعالیت در عرصه فیلم کوتاه سخت است. با این اوصاف کسانی که فیلم کوتاه را دست گرمی برای رسیدن به دنیای حرفه ای سینما می دانند، سخت در اشتباه هستند.

محل برگزاری جشنواره سما-مصاحبه ها

پس از پایان صحبت های شهاب حسینی بازیگر سینمای ایران علاقه مندان حاضر در کارگاه بازیگری، سئوالات خود را که اغلب مربوط به چگونگی بازی گرفتن در فیلم کوتاه بود مطرح کردند.

گفتنی است که فیلم داستانی «قرار ملاقات» نخستین تجربه شهاب حسینی در عرصه کارگردانی فیلم کوتاه در سومین روز از برگزاری جشنواره فیلم «سما» روی پرده رفته است که در قالب داستانی سوررئال ارادت انسان به پروردگار را نشان می‌دهد.



[ سه شنبه 94/1/25 ] [ 3:58 عصر ] [ احمد فرهنگ ] [ نظر ]

روز شکر گزاری

 

روز شکر گزاری

12 فروردین1358

دوازدهم فروردین سال 1358، روز استقرار نظام جمهوری اسلامی است. روزی است که شخصیت حقیقی مردم بروز پیدا کرد و با رأی « آری» به جمهوری اسلامی،قریادگر کوبنده ترین پاسخ « نه» به زیاده خواهی ها و نیرنگ بازی های صهیونیسم و استکبارجهانی شد.

این همه تلاش و مجاهدت انبیا و اولیای الهی و شهادت دراین راه برای آن بوده است تا مردم متقاعد شوند که حکومت از آن خداست  و تنها در سایه سار ولایت الهیه می توان از یک حیات طیبه برخوردار شد. پس 12فروردین عصاره یک تاریخ سراسر تلاش و مجاهدت انبیا و اولیای الهی برای دست یابی به آرمان های بلند آسمانی است. روز پذیرش ولایت الهیه و تبعیت از ولی فقیه زمان است. روز به ثمر نشستن خون شهیدان، روز بعثت انقلاب و روز نقش آفرینی مستضعفان برای ایجادحکومت جهانی ابا صالح المهدی(عج) است.

سختی هایی که ملت ما در طول سی وهفت سال گذشته متحمل گردیده به سبب همین رأی آری به نظام جمهوری اسلامی بوده است و این نشانگر آن است که ملت ما همچنان زنده است و از آرمان های خود دست برنداشته است. بیداری اسلامی در سطح منطقه و استکبار ستیزی در سطح جهان دستاورد مبارک یوم الله 12 فروردین1358 است.

 پس جای آن دارد که به درگاه پروردگار عالم سر تعظیم فرود آوریم و از برای نعمت جمهوری اسلامی که مقدمه ی انقلاب بزرگ مهدوی (عج) و استقرار حکومت اسلامی است شکر و سپاس به جای آوریم و با زبان و قلم و قدم برای حفظ این نعمت بزرگ بکوشیم . ان شاء الله!   

سیزدهم فروردین  روز تیشتر  

سیزده به در 

تیشتر ستاره ی باران

روز 13فروردین، که در تقویم امروزین ما به نام روز طبیعت نامگذاری شده است،بدان سبب است که پیش از این در نزد ایرانیان روز تیشتر نام داشته است. تیشتر ستاره باران است و معنی آن از نظر لغوی یعنی آب چهره . امروز ثابت شده است که بعضی ستاره ها آب چهره و بعضی آذر چهره و آتشین هستند. این ستاره چهارسال و نیم نوری با ما فاصله دارد و به باور ایرانیان قدیم ، در پرورش هفت نوع گیاه تأثیر داشته است  : گندم، جو، ارزن، عدس،ماش، نخود، لوبیا.

جو را برای جانوران در نظر می گرفتند و ارزن را به پرندگان می دادند و پنج نوع دیگر متعلق به مردم بود. مقداری از این هفت گیاه را سبز می کردند و بر سر خوان نوروزی می گذاشتند که بعدها به آن هفت سین گفته شد.

فریدون جنیدی رئیس بنیاد فرهنگ نیشابور که با اثر ماندگار خود« داستان ایران بر بنیاد گفتارهای ایرانی»خدمت بزرگی به پژوهش های ایران شناسی نموده است؛در دیداری که در تاریخ  30 /7/1393 با ایشان داشتیم عنوان «سیزده به در» را نامی جدید و نحس بودن این روز را بافته های بیگانگان دانستند که از غرب به فرهنگ اسلامی - ایرانی ما تحمیل شده است. زیرا این عقب افتادگان اروپایی هستند که صندلی شماره 13 را در هواپیما و روی پلاک منزل خودشان قرار نمی دهند چون آن را نحس می دانند که بی تردید آن ها هم از اسرائیل گرفته اند . 

فریدون جنیدی

ایشان تعریف می کردند که مرحوم مادرشان 3 سبزه پرورش می دادند و بعد در روز سیزدهم نوروز آن ها را به صحرا می بردند و نثار آب روان می کردند برای آن که از ستاره ی تیشتر سپاسگزاری کرده باشند.همان طور که هنوز زرتشتیان ایران به 13 فروردین روز تیشتر می گویندو این روزرا روز شکرگذاری به درگاه خداوند متعال می دانند.

بی مناسبت نیست که به بهانه ی روز طبیعت، کتاب استاد فریدون جنیدی را تورق کنیم و از لا به لای اوراق آن تیشتر را از زبان ایرانیان قدیم مورد بازشناسی قرار دهیم:

...زمان سرودن یشت ها به پیش از هخامنشیان باز می گردد، زیرا که این دفتر یک نسک از بیست و یک نسک اوستا است که از ستم اسکندر رست و برجای ماند:

تیشتر را می ستاییم... که همه ی آفریدگان سپنتامینو، خواستار دیدار وی اند. آنان که در روی زمین به سر می برند و آنان که در زیر زمین به سر می برند و آنان که در آب، و آنان که در خشکی زندگی می کنند و آنان که پرنده و خزنده اند.(1). (فریدون جنیدی، داستان ایران، ص39)

در بندهش - رویه ی 70 - نیز چنین آمده است که: تیشتر آن باران را ساخت که دریاها ازو پدید آمدند، زمین را همه جای نم بگرفت، به هفت پاره بگسست، دارای زیر و زبر و بلندی و نشیب بشد. (همان ، ص 46).

ستاره ی تیشتر یا ستاره ی باران همان است که تیرماه سپیده دمان در آسمان خراسان دیده می شود....(همان ،ص70 )

ستاره ی تیشتر ...آبخیزهای دریا را برانگیزاند، او دریا را به جنبش درآورد، او دریا را با سرود به پیش می راند، او دریا زا سرکش می سازد، او دریا را به جوش در آورد،...همه ی کناره های دریای فراخکرد و همه ی میان آن بالا می آید.(2)

چنانکه پیداست، ایرانیان در هنگام سروده شدن یشت ها ، نیرویی را که آب را بر می کشید، از ستاره ی تیشتر در شمار می آوردند... (همان ، ص74).

ایرانیان باستان می دانسته اند آب که در زمین پلید شود، چون به دریا ریزد از پلیدی پالایش یافته به گونه ی ابر و باران به چشمه ها و رودها باز می گردد: تشتر آن ها (پریان خشکسالی ) را شکست داد، آن ها را از دریای فراخکرت دور نمود ! آن گاه ابرها بالا برآمد و آب های سالِ خوش آورنده روان گشت ...(3). آن گاه ... آب پاک کننده و درمان بخش از دریای فراخکرت سرازیر شود... این آب را تیشتر در میان کشورها پخش کند.( همان رویه 315).

او از آب، امواج برانگیزاند و باد چَست وزیدن آغاز کند. آن گاه این آب را سَتوِیس، به هفت کشور رساند، وقتی که او در موقع تقسیم پاداش حضور به هم رساند، آن گاه تشتر زیبا و صلح بخش به سوی ممالک آید...این چنین ممالک آریایی از سال خوش برخوردار گردند.(4). (همان ، صص81 و 82).

در یشت ها افزون بر خورشید، ستاره ی تیشتر که چشم روشن آسمان سپیده دمان است به نام سپاهسالار خراسان...و سَت ویس به نام سپاهسالار نیمروزان و ستاره ی وَنَند به نام سپهسالار خوروران، به زیباترین سرودها ستایش می شوند.( همان 366).

بزرگداشت خورشید و ماه و ستاره ی تیشتر که درباره ی آن سخن رفت؛ هنوز در خرده اوستا بخش هایی ویژه ی خورشید نیایش و ماه نیایش و نیز در یشت ها بخشی به نام تیشتر یشت خوانده می شود. ( همان ص451 ).

پی نوشت ها:

1- یشت ها، دفتر نخست، رویه ی 365

2- یشت ها، دفتر نخست، همان ، رویه های 486-7 با اندکی دگرگونی در ترجمه

3- یشت ها ، دفتر نخست، رویه ی 361

4- یشت ها ، دفتر نخست، رویه ی 343

روز تیشتر در کاشان:

روز تیشتر در کاشان نیز همچون سایر نقاط کشور بهانه ای است برای آشتی دوباره با طبیعت و شکر گزاری به درگاه رب العالمین. به همین سبب امامزادگانی که مضجع شریف آن ها در بیرون شهر قرار گرفته است در چنین روزی بیشتر پذیرای اهل دل هستند. از جمله شاهزاده ابراهیم(ع) در فین کوچک  و امامزاده هادی(ع) در فین بزرگ وبابا شجاع الدین دردشت حسن آباد و هلال بن علی (ع) در آران و بیدگل . آن هایی هم که تردد برایشان مشکل است  نزدیک ترین صحرای مشجر یا پارک ها را بر می گزینند. در این روز بد خلقی و نق زدن به طور کلی ممنوع است . به همین خاطر ورد زبان همگان است که :سیزده به در چارده به تو / لعنت به مرد قد قدو !. یعنی زن یا مرد نباید مثل مرغ قدقد و سرو صدا به راه بیندازد و بدخلقی کند. چون روز تیشتر روزشادی و تفریح و شکر گزاری است.

باغ گبرا

ماجرای باغ گبرها

لفظ گبربنیاد ایرانی ندارد و باید همان کلمه ی کافر عربی باشد که به زبان ایرانیان نگردید و ناگزیر به هیأت گبر (گور) درآمد . به عقیده ی ابراهیم پورداود در ایران اسلامی به زرتشتیان اطلاق شده و معناً در این استعمال نوعی استخفاف به کار رفته است. ( ر.ک. لغت نامه دهخدا ذیل واژه گبر).

روزگاری باغ گبرا(گبرها) و اطراف آن، دلچسب ترین جای تفریح و نشاط آفرینی برای امثال نگارنده در روز سیزده به در بود. شاید امروز بسیاری از مردم چنین اسمی به گوششان نخورده باشد و چنین مکانی هم برایشان عجیب و غریب بیاید. حال آنکه چنین جایی تا سال 1359 در کاشان وجود داشت و ای کاش مورد رسیدگی قرار می گرفت، چون می توانست امروز یکی از زیباترین بوستان سراهای کاشان و به خاطر استحکام بنا و کاه گل ها ی سرخ رنگ و نقش و نگارهای سنتی اش مناسب ترین محل برای موزه مردم شناسی باشد. ، متأسفانه پیش از انقلاب از سال1356 بر اثر باد و باران و تابش آفتاب رو به ویرانی گذاشت.هیچ کس در آن زندگی نمی کرد و سرایدارنیز نداشت.

ما بچه ها تحت تأثیر افسانه های دیو و پری و ازسر کنجکاوی از کوره ی بزرگ آبراهی که داشت ، وارد این باغ می شدیم و ضمن بازی همه جای آن را تفتیش می کردیم. اتاق های متعدد و زیبایی داشت با حوض خانه و آشپزخانه ی بزرگ و اصطبل و دو در بزرگ شرقی و غربی.فاقد اسباب و اثاثیه بود و به نظر می رسید که از آن به عنوان  کاروانسرا استفاده می شود. دیوار های بلند گبری و سکوت مرموزی که در آن حاکم بود با چند درخت  سرو و کاج در جلوی عمارت و سه درخت پسته در انتهای باغ مرا شگفت زده می کرد.در کتاب های درسی خوانده بودیم که دامغان و شاهرود و یزد و کرمان درختان پسته دارد، اما باورکردنی نبود که کاشان هم استعداد پسته کاری داشته باشد. بارها میوه اش را در ماه های مختلف آزمایش کرده بودم. هیچ کدام مغز نداشت و آبکی بود، چون کسی نبود که به آن ها رسیدگی کند و من تعجب می کردم که چه طور بدون آب دوام می آورند. شاید همین چنددرخت پسته انگیزه ی رونق باغات پسته کاری امروز کاشان شده باشد.

قاعدتاً بانی این محل عام المنفعه، باید زرتشتیان دیگر مناطق ایران بوده باشند که سرپناهی برای ایام مسافرتی خود فراهم آورده بودند. کاشان در طول هزارسال گذشته یهودی داشته است ولی زرتشتی نداشته است. به هر حال گذشت زمان این عمارت زیبا را تخریب کرد و کار پسندیده این بود که به جای آن یک باب دبیرستان احداث شد.(در خیابان شاهد کاشان).

انعکاس ثبت یک یادگاری از روی دیوارهای این عمارت در سال 1355و عکسی که گوشه ای از این باغ در آن مشاهده می شود.شاید برای مخاطبان این وبلاگ جالب بیاید.

 گفتنی است که خواندن یادگاری روی دیوار در آن زمان برایم دشوار بود به همین سبب تلاش کردم تا عین آن را روی کاغذ نقاشی کنم . حال که موفق به بازخوانی آن شده ام تصویر آن را نیز می گذارم تا خواسته ی نویسنده ی آن تحقق یافته باشد.

 تاریخ این یادگاری به تقویم یزدگری است .در گاه شماری یزدگردی که امروزه میان زرتشتیان کشورهای هند، پاکستان و ایران رایج است.برخی مبدا این تقویم را سال جلوس یزدگرد سوم (آخرین شاهنشاه ساسانی) بر تخت سلطنت ساسانی و بعضی دیگر سال مرگ او را مبدا آن قرار داده اند. آنچه امروزه در نزد اهل نجوم به عنوان مبدا تقویم یزدگردی مضبوط می باشد عبارت است : «سه شنبه» ماه ربیع الاول سال 11 هجری قمری برابر با 16 ژوئن سال 632 میلادی» باید گفت این محاسبه بر اساس جلوس یزدگرد بر تخت می باشد، سال مرگ او را ده سال بعد از این تاریخ باید در نظرگرفت.(ر.ک. http://www.pezeshkanomoomigilan.ir  )

بنابرین سال 1380 را می توان با سال 1345 هجری شمسی برابر دانست.

یادگاری باغ گبرا

بهرام کیخسرو فریدون و با یاد یوم شاد -آذر ماه قدیم سنه 1380

از یزد کرمیه وارد کاشان شدیم. پانزده نفر بودیم همگی صحیح و سالم و تندرست بودیم : خدا رحم بهار، بهرام رستم ، جمشید  برادر خدا رحم ، اردشیر سروش ، بهرام دیناروند، فیروز استاد بهرام، هرمزد یار گشتاسب، بهرام کیخسرو مزدیار، مهربان فولاد، اردشیر بهرام، بهرام دینار قاسم آبادی، خدایار شاه کاووس، خدایار خدارحم، دولتیار شهریار، خسرو مهربان خسرو.

خط نوشتم تا بماند روزگاری  /   من نمانم خط بماند یادگاری

امضا: بهرام کیخسرو فریدون و با یوم شاد.  



[ چهارشنبه 94/1/12 ] [ 6:1 عصر ] [ احمد فرهنگ ] [ نظر ]

تأملی در بنیان تاریخ ایران و جشن پوریم

 

تأملی در بنیان تاریخ ایران

ناصر پورپیرار

 

آن چیزی که  نگارنده را به سوی کتاب  دوازده قرن سکوت  تألیف ناصر پور پیرار کشاند موضوع جشن پوریم یهودیان بود که همه ساله در روز 13 آدار (به تقویم رومی و سریانی) مطابق با اسفندماه در سراسر جهان برگزار می گردد. درهمین ارتباط سال گذشته (1392) روزهای 24تا 26 اسفندماه سفری به همدان داشتیم و تا حدودی در جریان جشن پوریم قرار گرفتیم. بعد از اورشلیم در فلسطین اشغالی، آرامگاه استر و مردخای در همدان مقدس ترین مکان برای یهودیان جهان است.

ناصر پور پیرار در کتاب  دوازده قرن سکوت ، آب پاکی را روی دست غالب مورخان ایران شناس معاصر ریخته و یافته های آن ها را بافته ای پوسیده و نخ نما خوانده است. او تاریخ کهن ایران از عهد هخامنشیان تا پایان ساسانیان را به کلی نفی کرده و مدعی شده است که «هخامنشیان ایرانی نبوده‌اند»، آنان یک «امپراتوری خونریز» بوده اند که «با حمایت یهودیان» برآمده‌اند. «ظهور قدرتمند هخامنشیان و عنوان جعلی» امپراتوری ایران فقط یک «توطئه و تهمت» است. پیش از اسلام «دوازده قرن سکوت و خموشی» بر ایران حاکم بوده و غرور خفته بین‌النهرین مقهور به نیروی اسلام دوباره سر برآورده است وآنچه در خاورمیانه کنونی می‌گذرد، دنباله ستیز کهن یهود با بین‌النهرین است. این کتاب تلاش دارد ثابت کند که عرب‌ها هرگز به ایران حمله نکرده اند، بلکه مردم با آغوش باز از اسلام استقبال کرده‌اند! برای آگاهی بیشتر از چند و چون این کتاب، به نکاتی از آن اشاره می شود:

ناصر پورپیرار

 در صفحه ی 17 و 18  مفهوم جدیدی از تاریخ بیان شده است. پورپیرار در مورد چیستی تاریخ می گوید: تاریخ توضیح تنها روش و تنها مدیریت ممکن برای سازماندهی تولید و ادامه ی طبیعی آن در هر جغرافیای متصور است و از آن جا که زمین بستر اصلی و اولیه ی تولید بوده است، پس تاریخ از زمین روییده و چون هر رستنی دیگر ، بومی اقلیم خویش است.

گفتنی است که  ناصر بناکننده معروف به ناصر پورپیرار با نام مستعار ناریا، عضو اخراجی حزب توده ایران پیش ازپیروزی انقلاب اسلامی و ناشراین حزب پس از انقلاب است. لذا ادبیات وی در تعریف تاریخ به ادبیات سوسیالیستی شوروی سابق نزدیک تراست تا تعریفی که علمای مسلمانی چون شهید مطهری رضوان الله تعالی علیه از تاریخ ارائه می دهند. دست کم باید گفت عمل انسان اعم از تولیدات مادی و معنوی به وجودآورنده ی تاریخ است.

پور پیرار در ورود به تاریخ هخامنشی، با طرح یک سؤال آن قوم را غیر ایرانی معرفی می کند و در صفحه50 می گوید: تقریباً تمامی مورخین، از ناگزیری هخامنشیان را با عنوان کلی « مهاجرین ایرانی» معرفی کرده، از مسیرهای گوناگون به نجد ایران رانده اند.اما چه گونه می توان قومی را پیش از حضور در ایران ، ایرانی خواند؟

ودر صفحه 39 می گوید:بدین ترتیب حضور قومی که بعدها هخامنشیان خوانده شدند در نجد ایران، نه مهاجرت قومی ناشناس به سرزمینی نامسکون و غیر متمدن بل به سلسله ملّت هایی بوده است که با تمدن های 6000 ساله ی بین النهرین در تضاد، تقابل و تعامل بوده ، با آن ها پهلو می زده اند و دست آوردهای فرهنگی آنان از جمله آن چه در مارلیک، سیلک، لرستان و شوش به دست آمده از رابطه و پیشرفت اجتماعی، اقتصادی قوی، پویا و توسعه یافته حکایت می کند...که بر طبق روایات رسمی، ظاهراً در یک سلسله داد و ستدهای سیاسی و نظامی، سرانجام خود را به منطقه ای که امروز فارس می شناسیم رساندند و آن را پایگاهی برای هجوم به ملّت ها، اقوام و تمدن های کهن ایران و سپس به دیگر ملل همجوار، از بین النهرین تا مصر و سوریه و یونان تا هند و آسیای مرکزی تبدیل کردند.

در صفحه 48 خاورشناسانی چون شاندور، گیرشمن یهودی ، هارولد لمب، ویستهوفر و نسخه بدل نویس های ایرانی آنان را کسانی می داند که سعی کرده اند تا تاریخ گسترده ترین تجاوز جهان را با تاریخ اصلی سرزمین غرور انگیز ایران مبادله کنند. در ص 54 حسن پیرنیا نویسنده ی کتاب ایران باستان را با چنین تعابیری به چالش می کشد: تفسیر آقای پیرنیا از ساکنین ایران کهن، کاملاً به تعبیری می ماند که سازندگان فیلم های غرب وحشی از سرخ پوستان اتازونی دارند. براساس گفته های ایشان، آریاییان ناشناس ولی سرشار از تمدن که از سرزمین رؤیایی، بهشت آسا ولی نامعلوم خود گریخته اند، در ورود به ایران کنونی ، خود را با دیوها، یعنی ساکنان پست و بی تمدن ایران کهن مواجه می بینند! دیگر مورخان پرآوازه نیز چون آقای پیرنیا همین داستان های عامیانه را اساس بررسی تاریخ ملتی به جاودانگی ایران قرار داده اند.

ناصر پورپیرار

پور پیرار نتیجه می گیرد که  بومیان نجد ایران موفق به ایجاد ده ها مرکز تمدن و تجمع درخشان شده بودند و دیو نبودند؛ پس منطقاً هخامنشیان را باید متجاوزین به آن تمدن ها بشناسیم.  همچنین در ص83 می گوید: اصولاً درباره ی هخامنشیان هیچ سند ملی کهن وجود ندارد و مورخین دیرینه ی خودی در معرفی آنان خاموش اند. فردوسی که حتی افسانه های پیش از تاریخ را در مجموعه منظوم اش به صورت تاریخ پیوسته گردآورده است، کم ترین آگاهی از ظهور و سقوط هخامنشیان ندارد.تاریخ نگاری موجود درباره ی هخامنشیان عمر کوتاه صدساله دارد و بازخوانی کتیبه بیستون به 150 سال پیش باز می گردد. دو سند اصلی غیر ملی نیز که بدون شناسایی تیره ای به نام هخامنشیان، به دوران کورش و داریوش تا زمان اردشیر اشاره دارد، تورات و تاریخ هردوت است.. تواریخ هرودت نیز به بررسی اشارات تورات می پردازد.پس اطلاعات معاصر در این باره جعل و جمع آوری خاورشناسان مغرض است.

 مخلص کلام آن که پورپیرار در پایان کتاب(ص252) نتیجه می گیرد که  پس از حمله بخت النصر( نبوکد نصر) به اورشلیم وآوارگی یهود و اسارت بسیاری از آنان و انتقال به بابل، یهود آواره را واداشت که سرداری را از میان خودشان تقویت کند تا به دست او انتقام شکست های خود را از تمدن های بین النهرین باز ستاند و راه بازگشت را به اورشلیم هموار سازد. آن ها پس از تکمیل توافق با کورش که هنوز خاستگاه او را نمی دانیم، مشتی اسناد درباره­ی این توافق برای ایجاد دلگرمی در یهود اسیر به عنوان وعده های الهی بر تورات افزودندکه بخشی از کتاب مقدس شد.

 درص241 نیز آمده است: یهود است که داریوش را وا می دارد که بیانیه ی سیاسی بیستون را نقر کند، کاری که نه سابقه داشته است و نه تکرار می شود. اصرار داریوش برتوضیح عملیاتی، از ابتدا تا انتها، فقط به کار یهود می آمده است که سندی برای تبرئه تاریخی خود از دخالت در منطقه  و قتل کمبوجیه و بردیا لازم داشت. به ظاهر داریوش است که از محو کتیبه واهمه دارد و می کوشد با وعده و نیز بیم و هشدار، آن را پایدار نگه دارد، اما به حقیقت این دلواپسی یهود است که در آن کتیبه سخن می گوید: « ...داریوش شاه می گوید: اگر تو این کتیبه و تصویرها را ببینی و آن ها را خراب کنی و حتی القوه آن ها را حفظ نکنی، اهورامزدا به تو آسیب رساند و دودمان تو را نابود کند و آن چه را که انجام می دهی ویران سازد( داریوش، کتیبه بیستون، ستون4، بند15).

در ص244 از قول تورات چنین می آورد: « سپس داریوش پادشاه، این پیام را به تمام قوم های دنیا که از نژادها و زبان های گوناگون بودند، نوشت:

« با درود فراوان!  بدین وسیله فرمان می دهم که هرکس در هر قسمت از قلمرو پادشاهی من که باشد باید از خدای دانیال بترسد و به او احترام بگذارد، زیرا او خدای زنده و جاودان است و سلطنت اش بی زوال و بی پایان می باشد. اوست که نجات می دهد و می رهاند. او معجزات و کارهای شگفت انگیز درآسمان و زمین انجام می دهد. اوست که دانیال را از چنگ شیران نجات داد.» به این ترتیب دانیال در دوران سلطنت داریوش و کورش پارسی، موفق و کامیاب بود.» ( عهد عتیق، دانیال، 28-25 : 6 ) .

ناصر پورپیرار

شنیدنی ترین گفته های پور پیرار در بخش  داستان استر و مردخای تورات است و نقدی که برتناقض گفته های تاریخ نویسان و تورات دارد. وی مبحث خود را با این سؤال آغاز می کند(ص246) :

« آیا آشکارتر از این ، اسنادی در اثبات سلطه ی یهود بر دربار هخامنشیان می توان آورد؟ ...تورات کوشیده است دوران داریوش را با زمان اردشیر عوض کند، چرا که می دانیم عزرا، نحمیا، مردخای، استر و دانیال از اسرای بابل بوده اند و در این صورت ساقیگری نحمیا در بیستمین سال سلطنت اردشیر، لااقل در 150 سالگی او خواهد بود. « عده زیادی از یهودیانی که نبوکد نصر پادشاه بابل، آن ها را اسیر کرده، به بابل برده بود، به یهودا و اورشلیم بازگشتند و هرکس به زادگاه خود رفت. رهبران یهودیان در این سفر عبارت بودند از: زرو بابل، یهو شع، نحمیا، عزرا، رعمیا، نحمانی، مردخای، بلشان، مسفارت، بغوای، نحوم، بعنه ». ( عهد عتیق، نحمیا، 6-7 : 7 ).

همچنین است ذکر نام مردخای و نیز استر که ملکه ی دربار داریوش است ولی تورات، هرچند عمر این ملکه به زمان خشاریارشا از 120 سال درگذشته است، ولی او را به خشایارشا می بخشد و قدرت مردخای را به دوران خشایارشا منتسب می کند:

« خشایارشا برای تمام مردم فلمرو پادشاهی خود که وسعت اش تا سواحل دور دست می رسید جزیه مقرر کرد. قدرت و عظمت کارهای خشایارشا و نیز شرح کامل به قدرت رسیدن مردخای و مقامی که پادشاه به  او بخشید در کتاب تاریخ پادشاهان ماد و پارس نوشته شده است. پس از خشایارشا مردخای یهودی قدرتمندترین شخص مملکت بود. او برای تأمین رفاه و امنیت قوم خود هرچه از دستش بر می آمد، انجام می داد و یهودیان نیز او را دوست می داشتند.» ( عهد عتیق، استر، 1-3 : 10 ) .

آیا این همه اصرار عمدی تورات در انتقال حوادث دوران داریوش را به چه تعبیر کنیم؟ اگر تورات چنین آشکارا حقایق دوران نخستین سلاطین هخامنشی را جا به جا می کند، پس تمام روابط هخامنشیان و یهود « سیاسی» است و نه چنان که خاورشناسان وانمود کرده اند، الهی و اخلاقی ....

ناصر پورپیرار

سرانجام پور پیراردرص 250 این عبارت را می آورد: « به یک معنی تاریخ هخامنشیان برگ تازه ای از تاریخ یهود است و اگر هخامنشیان را یکی از اسباط بدانم ، سخنی به گزاف نگفته ام» .

محتویات این کتاب باعث شد تا  روز دوشنبه 20بهمن1393 به دفتر کار ناصر پورپیرارواقع در خیابان انقلاب برویم. از ایشان خواستیم تا در خصوص استر و مردخای و کشتار 77000 نفر ایرانی به دستور آنان توضیح بدهد.البته درمورد کتاب دوازده قرن سکوت وی نیز توضیحات بیشتری مطالبه کردیم.

ناصر پورپیرار

ایشان تعداد 18 جلد کتاب های تألیفی خود را که توسط منشی ایشان با نظم و ترتیب روی میز چیده شده بود نشان ما داد و گفت من تمام ادعاهای خود را با سند و مدرک در این کتاب ها آورده ام و هنوز کسی پیدا نشده است که بتواند پاسخ سؤالات مرا بدهد و بعد هم با استفاده از رایانه ، تصاویری را به ما نشان داد که جعلی بودن بعضی از کتیبه های تاریخی را اثبات می کرد. وی حتی عکس های قدیمی دوران ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه را ارائه نمود و تفاوت ها و دستکاری هایی  که درعکس ها به کار رفته بود متذکر شد و آن را کار اشرار یهود و صهیونیست ها دانست که  به قصد فریب ملت ها انجام گرفته است. به باور پور پیرار در قضیه ی تاریخی استر و مردخای تمدن ایرانی به طور کامل از بین رفته است و 250 تا 300 سال پیش اصلاً جمعیتی در ایران وجود نداشته است و مردم به طور کامل قتل عام شده بودند. دلیلی هم که می آوردند این بود که  سفال هایی که در این مدت ساخته شده به ظرافت و هنرمندی سفال های کشف شده نیست و این نشان می دهد که یک گسست فرهنگی- تمدنی اتفاق افتاده است . شاهد مثال دیگر او از تپه ی  تاریخی مارلیک و منطقه ی جنگلی شمال  بود که طلاهایی کشف شده که در سطح زمین قرار داشته است و این نشان می دهد که مردم فرصت نکرده اند تا آن ها را در زیر خاک پنهان کنند و ناگهانی کشته شده اند. اشرار یهود هم نیازی ندیده اند که آن ها را جمع آوری کنند. وی مکرر بر این نکته اصرار داشت که همه ی این کتاب های تاریخی در این صد و صدو پنجاه سال اخیر تولید شده اند و غالباً هم کار مستشرقین یهودی  و شاگردان روشنفکرمآب آنان در ایران است. وی همچنین تأکید داشت که ما چیزی به نام مرزبندی های ناسیونالیستی نداشته ایم و این همه کشور و عنوان درهمین شصت هفتاد سال اخیرپس از جنگ جهانی توسط یهودی های صهیونیست پدید آمده است. در هر موردی نیز تحدی می کرد که هرکس سخن مرا قبول ندارد سند و مدرک بیاورد. برای ما جالب بود که خود را یهودی تبار معرفی کرد و گفت من در مورد اجداد خودم مطالعه کرده ام و به این نتیجه رسیده ام که آن ها یهودی بوده اند.

بدیهی است که سؤالات متعددی در ذهن ما نقش بست و از طرفی مصلحت  هم نمی دانستیم که با ایشان به مجادله و مباحثه بنشینیم؛  زیرا کهولت سن  از یک طرف  و از سوی دیگر احتمالاً بیماری دیابت وی را به رنج انداخته بود به طوری که گاهی مجبور بود با کمک من و منشی اش از صندلی برخیزد و استراحتی به پاهای متورمش بدهد. فقط چند نوبت به ایشان گفتم این طرح سؤال ها و نکته نظرات جناب عالی، سبب می شود تا نسل جوان به پژوهش و مطالعه بیشتر اهمیت بدهد.و دوباره با نگاهی نو، تاریخ را مورد پژوهش قرار دهد.

در ادامه ی این بررسی خدمت دکتر شروین وکیلی استاد دانشگاه تهران رسیدیم. ایشان در بخشی از سخنان خود گفتند: جغرافیای سیاسی ما در گذشته شامل دو بخش است: بخشی  که قدیمی است طبق آن چه که در کتیبه ی بیستون آمده  و نجد ایران به 21 استان تقسیم شده است و بعد درعصر داریوش تا اردشیر دوم تا 30 استان ( ساتراپ) نیز افزایش پیدا کرده است. ساتراپ  واحد سیاسی مستقلی نداشته است مثل بلخ که دیوانسالاری هخامنشی آن ها را سامان می داد. اولین بارهم کلمه عرب و یونان ( اروبی و آخایی) در کتیبه بیستون به کار رفته است. این ها را دیوانسالاری هخامنشی نامگذاری کرده و سامان داده است. جمعیت این حکومت هخامنشی به نظر می رسد هنگام هجوم اسکندر به ایران حدود 12 میلیون نفر بوده است و کشتار هفتاد هزار نفری  در این میان چیزی نیست که سبب نابودی کامل یک ملت و تمدن شود. برای شناخت سابقه ی تاریخی یک متن نیز معیارهایی وجود دارد. مثلاً در داستان استر و مردخای که یکی از تَنَح های تورات است( به کتب شرعی یهود تنح می گویند) به اسکندر اشاره شده است پس نشان می دهد که این متن پس از اسکندر نوشته شده است. معیار دیگر بحث زبان است و تنح استر و مردخای به زبان یونانی است پس در قرن دوم پیش از میلاد در اسکندریه نوشته شده است . این داستان درآن مقطع تاریخی می خواسته بگوید که برای یهود مخاطره ای پیش آمده است که یک ماجرایی آن را برطرف کرده است. فضا نیز فضای عصر اخشورش یا خشایارشاه یا همان اردشیر دوم است . اردشیر ، آناهیتا و مهر را رواج می دهد و این ها بت داشتند و یهودی ها که موحد بودند با بت ها مسأله داشتند. البته مسأله ای هم با روم داشتند. شورش هایی علیه رومیان که پشت آن ها ایرانی ها هستند به وجود می آید و رومی ها می خواهند بت بتراشند و یهودی ها مخالفند. پس یهودی ها خود را وابسته به ایرانی ها معرفی می کردند تا عزت خود را نشان دهند. اشکانیان نیز چند بار جلوی کشت و کشتار یهود را گرفته بودند. شورش درونی خود یهودی ها هم با کمک حکومت اردشیر برطرف شده بود. داستان استر اتصال رسمی یهود به زمینه ی بافت ملی ایران است. متن استر یک متن هویت ساز است. به همین سبب جشن می گیرند که شبیه جشن نوروز است. در این جشن کتاب استر را به بچه ها هدیه می دهند. غذا می پزند و پذیرایی می کنند و شادی فراوانی دارند.

استاد رائفی پور معتقد است سبب نحسی روز  13فروردین در نزد ما ایرانیان همان کشتار هفتاد و پنج هزار نفربه دستور استر و مردخای است که در روز پوریم  مطابق با سیزدهم فروردین انجام گرفته است.

ناصر پورپیرار

 در تاریخ 30 /7/1393 خدمت ایران شناس استاد فریدون جنیدی در بنیاد فرهنگ نیشابور رسیدیم. ایشان نام سیزده به در را نامی تازه دانستند که از غرب وارد فرهنگ ایرانی شده است زیرا عقب افتادگان اروپایی صندلی شماره 13 را در هواپیما و روی پلاکمنزل خودشان قرار نمی دهند زیرا آن را نحس می دانند که آن ها هم از اسرائیل گرفته اند . 13 فروردین پیش از این در نزد ایرانیان روز تیشتر نام داشته است. تیشتر ستاره باران است  و معنی آن از نظر لغوی یعنی آب چهره . امروز ثابت شده است که بعضی ستاره ها آب چهره و بعضی آذر چهره و آتشین هستنداین ستاره چهارسال و نیم نوری با ما فاصله دارد و به باور ایرانیان قدیم ، این  ستاره  در پرورش هفت نوع گیاه تأثیر داشته است  : گندم، جو، ارزن، ماش، نخود، لوبیا.

جو را برای جانوران در نظر می گرفتند و ارزن را به پرندگان می دادند و پنج نوع دیگر متعلق به مردم بود. مقداری از این هفت گیاه را سبز می کردند و بر سر خوان نوروزی می گذاشتند که بعدها به آن هفت سین گفته شد. قدیمی های ما مثل مرحوم مادرم 3 سبزه می گذاشتند و بعد در روز سیزدهم نوروز آن ها را به صحرا می بردند و نثار آب روان می کردند برای آن که از ستاره ی تیشتر سپاسگزاری کرده باشند.هنوز زرتشتیان ایران به 13 فروردین روز تیشتر می گویند. این روز، روز شکرگذاری به درگاه خداوند متعال است و ربطی به جشن پوریم یهودیان ندارد. در هیچ کتاب ایرانی نیز از استر و مردخای یاد نشده است و اشاره ای به کشتار 77000 ایرانی نیست. در کتاب شهرستان های ایران نام یکی از شهرهای قدیم ایران شیشین دخت است که ذیل آن آمده است: برای یکی از زنان شاه که یهودی بوده ساخته شده است. اگر این مطلب درست باشد تکریم یهودیان ایران است. جامعه ی زمان هخامنشیان و ساسانیان طبقاتی بوده است و کسی نمی توانسته از طبقه ای به طبقه ی دیگر برود و اگر داستان استر و مردخای درست باشد این هم تکریم یهود است. البته شاهان دنبال زیبارویان بودند و ممکن است که استر به عنوان دختری زیبا به دربار شاه ورود یافته باشد.

ناصر پورپیرار



[ چهارشنبه 93/12/13 ] [ 6:6 عصر ] [ احمد فرهنگ ] [ نظر ]

شکوه حضور

 شکوه حضور

 

راهپیمایی 22بهمن1393

تنها یک اشاره ی رهبری کافی بود تا روز چهارشنبه 22 بهمن، میلیون ها نفر انسان مشتاق و عاشق ازخانه بیرون بریزند و کوچه و خیابان را با حضور سبز خود زینت بخشند و یکی از باشکوه ترین روزهای سال 93 را پدید آورند. دفتر آسمانی عزت و ایمان شاهد این عمل خدا پسندانه است. در میان راهپیمایان کسانی بودند که توان راه رفتن نداشتند و حتی عصا به دست بودند، اما به هر زحمتی که بود آمدند تا هیمنه ابرقدرتی آمریکا و اروپا را درهم بکوبند و به رجز های متکبرانه ی آن ها خاتمه دهند .

حضور نوجوانان و جوانان در راهپیمایی این روز ستودنی بود. پیر و جوان و خرد و کلان از زن و مرد آمده بودند تا با ذکر تکبیر و صلوات و شعارهای انقلابی، مراتب شکر گزاری خودشان را به داشتنن نعمت انقلاب و استقلال ملی و رهبری فرزانه به پیشگاه خدای متعال تقدیم کنند. امسال توفیق حضور در راهپیمایی کاشان را نداشتم ،در عوض در راهپیمایی تهران حضور یافتم و آن چه مشاهده می کنید گزارش گوشه ای از شکوه و عظمت راهپیمایی ام القرای دنیای اسلام است:   

  ادامه مطلب...

[ چهارشنبه 93/11/22 ] [ 8:17 عصر ] [ احمد فرهنگ ] [ نظر ]

نقد ادبی منتشر نشده استاد مشفق کاشانی

 

نقد ادبی منتشر نشده

از استاد مشفق کاشانی

مرحوم مشفق سه جلد کتاب موسوم به خلوت انس دارد که در آن اشعار اخوانیه خود و دوستانش را گردآوری کرده است. اکنون جا دارد که نامه ها ی عالمانه ی وی نیز جمع آوری و  به دست چاپ و نشر سپرده شود.

نامه مشفق کاشانی

استاد در یکی از نامه هایش به مرحوم مصطفی فیضی رئیس انجمن ادبی صبای کاشان نوشته است:

 

ادامه مطلب...

[ سه شنبه 93/11/7 ] [ 8:39 عصر ] [ احمد فرهنگ ] [ نظر ]

یک جمعه ی به یاد ماندنی در کاشان

 

عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد!

نشریه فرانسوی "شارلی ابدو" با  اسائه ی ادب به پیامبر مهربانی ها و انتشار کاریکاتوری موهن ، موجبات  رنجش خاطر دو میلیارد مسلمانان جهان را فراهم آورد. آنچه که اتّفاق افتاد نشان دهنده ی اوج بغض و کینه دشمنان قسم خورده ی اسلام بود. این عمل مجرمانه که در قالب آزادی بیان انجام گرفت، برای طراحان صهیونیستی اش هیچ سودی نداشت و جهان اسلام  را به خود آورد و به سوی وحدت و یکپارچگی سوق داد. توحید، نبوت ، معاد، قرآن ، قبله ... وجوه مشترک مسلمانان جهان است و وجود مقدس اشرف انبیا محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم  محبوب ترین شخصیت جهان اسلام است. بنا به نص صریح قرآن خدا و فرشتگان و انسان های کمال یافته همواره بر او درود می فرستند و وجود او مایه ی رحمت عالمیان است.  

پیامبر گرامی اسلام(ص) با خلق و خوی بهشتی و منش آسمانی  و مدیریت متعالی خود تمدنی بزرگ را در جهان پایه گذاری کرده است و این تمدن آسان یاب نبوده تا با یک توهین بی ادبانه و کاریکاتوری سخیف و زننده از میان برود..پیامبردوست داشتنی اسلام، با اراده ای مصمم در اصلاح نسل و حرث آدمیان کوشیده ونظام فردی و اجتماعی مترقی ووالایی را پایه گذاری کرده است. انقلابی که او برپا کرد و طرح نویی که بنیان نهاد، یاران اندک او را به جمعیت دو میلیاردی امروزین رسانید. البته این موفقیت بزرگ به برکت اخلاص و پایمردی و صبوری وی بوده است. 23 سال نیز در این راه رنج برد. حتی خاکستر بر سرش ریختند و دندانش را شکستند و جراحت ها بر او وارد کردند و نقشه ی ترور او را کشیدند. و اگر توطئه های  فراوان اشرار قوم یهود نبود، جهان امروز شکل دیگری پیدا می کردو به جز خدای متعال پرستیده نمی شد. این اقدام مجرمانه ی مزدوران شارلی ابدو، نشان داد که آزادی بیان  مورد نظر نظام لیبرال دموکراسی هیچ حد و مرزی ندارد و ارزش هایش به پشیزی نمی ارزد و جهانی سازی آمریکایی طرحی پوشالی بیش نیست زیرا نکیه گاه محکمی ندارد .

نماز جمعه ی کاشان

مصلای حضرت بقیت الله (عج) کاشان دردشت سیلک واقع شده است....

ادامه مطلب...

[ دوشنبه 93/11/6 ] [ 3:40 عصر ] [ احمد فرهنگ ] [ نظر ]

عباس ترین مشفق شعر انقلاب درگذشت

 

عباس ترین، مشفقِ شعر انقلاب درگذشت

مشفق کاشانی

تیتر خبر این بود:استاد عباس کی منش مشهور به مشفق کاشانی از شاعران برجسته کشورمان براثر عارضه قلبی در شامگاه یکشنبه 28دی ماه 1393 در سن 89 سالگی درگذشت!

حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی درگذشت شاعر برجسته آقای مشفق کاشانی را تسلیت گفتند.  

متن پیام رهبر انقلاب به این شرح است:

ادامه مطلب...

[ پنج شنبه 93/11/2 ] [ 12:7 عصر ] [ احمد فرهنگ ] [ نظر ]

جشنواره عمار پاتوقی مناسب برای بچه های هنرمند انقلاب

 

    جشنواره عمار

 پاتوقی مناسب برای بچه های هنرمند انقلاب

 

پنجمین جشنواره فیلم مردمی عمار

 

افتتاحیه پنجمین دوره جشنواره عمار،از ساعت 18:30 روز چهارشنبه دهم دی ماه 1393، در سالن شماره یک سینما فلسطین تهران آغاز شد و اختتامیه آن روز جمعه 19 دی ماه مصادف با میلاد مسعود نبی مکرم اسلام (ص) و ذریه ی پاکش امام صادق(ع) درهمین محل برگزار گردید و آثار برتر جشنواره معرفی شد. خانواده های معظم شهدا، اساتید و بزرگان جبهه فرهنگ و هنر انقلاب اسلامی و اقشار مختلف مردم زینت بخش برنامه های گوناگون این جشنواره بودند. فیلم های برجسته در قالب مجموعه های گوناگون آماده و در اقصا نقاط کشور توسط خود مردم به نمایش در خواهد آمد. 

ادامه مطلب...

[ پنج شنبه 93/10/18 ] [ 2:18 عصر ] [ احمد فرهنگ ] [ نظر ]

عرصه گاه تجربه در ششمین جشنواره بین المللی فیلم دانشجویی

 

عرصه گاه تجربه 

در ششمین جشنواره بین المللی فیلم دانشجویی

ششمین جشنواره بین المللی فیلم دانشجویی

 

 آیین پایانی این جشنواره عصر چهارشنبه 10 دی 1393از ساعت 18 در سالن آمفی تئاتر دانشگاه صداوسیما برگزار شد.

توفیق اجباری ما را به این مراسم برد. از یک طرف مسؤولیت برگزاری مراسم اختتامیه با دخترم بود و از سوی دیگر دو کار هنری وی به مرحله ی پایانی راه یافته بود و لازم بود که برای تشویق او در مراسم حضور داشته باشیم.

ادامه مطلب...

[ پنج شنبه 93/10/18 ] [ 1:49 عصر ] [ احمد فرهنگ ] [ نظر ]
[ مطالب جدیدتر ] .::. [ مطالب قدیمی‌تر ]

درباره وبلاگ



پیوندهای روزانه

مُقیت - برای اهل خیر
درپناه عدالت-میثم میرزایی تبار
آستان مقدس اولین شهیدتاریخ ایران در اردهال
کاشان حامی
پرتال خبری کاشان
ساربان
عباس خوش عمل
دل نامه
خبرگزاری طنز بیداری
کارنامه
شهید حسن خاکی
تاریخچه نمایش در کاشان
سیّدرضای شاعر
ابیازن زادگاه من
حماسه سازان-حسینعلی حاجی

آرشیو ماهانه

شرح سدید
شعر و ادب
مجموعه طنزهای سدید
خاطره و داستان
قند پارسی و پژوهش ادبی
سینما و تئاتر
یادداشت های سیاسی
روز های خدا
دل نوشته ها
سوره ی اندیشه
آموزش و پرورش
کاشان شناسی
اخلاق و عرفان
فرهنگ بسیجی
کودک و نوجوان
دفاع مقدس

پیوندها

امام خمینی
امام خامنه ای
آثارامام خامنه ای
مقام معظم رهبری
سفیر ولایت-آیت الله نمازی
استاد میر باقری
آستان قدس رضوی
کربلا- حرمین
جریان شناسی سیاسی
وزارت فرهنگ و ارشاد
فرهنگستان ادب فارسی
کتابخانه ملی و موزه
کتابخانه های کشور
سازمان اسناد کتابخانه ملی
اسناد انقلاب اسلامی
جبهه ی فرهنگی انقلاب
دفتر تدوین تاریخ ایران
دایره المعارف اسلامی
مؤسسه در راه حق
پرتو سخن
بنیاد اندیشه اسلامی
اطلاع رسانی فلسطین
اطلاع رسانی دولت
سامد:مردم و دولت
ریاست جمهوری
مجلس شورای اسلامی
پژوهش های مجلس
قوه ی قضاییه
حوزه ی هنری
وزارت آموزش و پرورش
شبکه مدارس ایران
وزارت علوم
آرشیو صدا و سیما
خبرگزاری فارس
رجا نیوز
خبرگزاری رسا
خبرگزاری حیات
خبرگزاری جمهوری اسلامی
شبکه خبر دانشجو
خبرنامه دانشجویان
صبح قریب
خبرگزاری صراط
سازمان پانا
خبرگزاری های سیتنا
میراث فرهنگی کاشان
صراط نیوز
سپاه نیوز
تریبون مستضعفین
نشریه راه
دانشنامه دین و سیاست
فرهنگ واژگان
شهید آوینی
رحیم پور ازغدی
مهدی نصیری
حسین شریعتمداری
دکترحسن عباسی
دکتر زاکانی
حماسه سازان - حسینعلی حاجی
دکتر کوچک زاده
انجمن شاعران ایران
شاعران پارسی زبان
قیصر امین پور
میرشکاک-فردا
علی رضا قزوه
عباس خوش عمل کاشانی
پرویز بیکی
حسین قدیانی
جلال رفیع
رضا امیرخانی
توقیف سوره
وحید یامین پور
دکتر محسن پرویز
حمید عجمی
یادداشت های شبانه-بدری
کتابخانه حج
پایگاه مجلات تخصصی نور
بانک مقالات اسلامی
نصور-مقالات
جهاد دانشگاهی-مقالات
ایران داک
رشد
مردم شناسی
عماریون
تسنیم
شبستان
خبرنگاری تلویزیون
آموزه
فرهنگخانه
فرهنگ ایثار
فرهنگ انقلاب
فرهنگ شهادت
وبلاگ نویسان ارزشی
رهروان ولایت
معبر-بسیج
ارزشی ها
شهر حقوق
ذخیره خدا
فصل انتظار
سفید شهرکاشان
دسته کلید
مهدی باقری
فقیه نی ریزی
شهیدان هفتم تیر
تلنگرخانه
هم نفس
آرمان
بازنشستگی
طلبه بلاگ
برادران شهید هاشمی
فازستان
ولایتی ها
دهاتی
محمد صادق کوشکی
مثل فرهنگ
روزدهم(عاشورا)
ارزیابی آ.پ.
جشنواره ادبیات داستانی دفاع مقدس
نسرین ارتجایی
بی بال پریدن
گردشگری کاشان
رسانه فجر کاشان
یکی بود هنوزهم هست
پاتوق د.و پ.
تنهایی من
نوید شهادت
همه رقم مفت!!!!!
آشنای غریب
بوی سیب
عاشقان علی
راهی به حقیقت
سامع سوم
حاج آقا مسئلةٌ
فرزانگان امیدوار
غیر قابل انتشار
نغمه ی عاشقی
ستارگان دو کوهه
شهدای دارالمؤمنین کاشان
جبهه پایداری انقلاب اسلامی
شهید اردهال
پایگاه خبری تحلیلی برهان
فرمانداری آران و بیدگل
انهار
xXx عکسدونی xXx
روستای چشام
دکتر قدیری1
دکتر قدیری2
خبرنگار- ابوالفضل نوحی
شهیدان هاشمی
دوستانه
کانون مسجد فاطمیه شهید یه
بازگشت نیما
لنگه کفش
آبادگر-قربان ناد
جاده های مه آلود
فدایی ولایت
بسیج اسدآباد-روز قدس
مناجات با عشق
محسن شعبانی مفرد
عمارمیاندواب
ترخون
خــــــــــــــــاطــــــــــــره هـــا
ندای دریا
تینا!!!!
حضرت آیت الله نمازی
.:: مــــهــــــدویــــــــت ::.
بلوچستان
PARSTIN ... MUSIC
تنهایی......!!!!!!
عاشقانه
ارواحنا فداک یا زینب
شهید حسن خاکی
ابیازن زادگاه من
««««««« کارنامه »»»»»»»
وبلاگ گروهیِ تَیسیر
قالب پارسی بلاگ|قالب وبلاگ عید نوروز پارسی بلاگ
تور چین
ثبت شرکت | nulled mobile

سایت آوازک

عکس جدید

دیگر امکانات


بازدید امروز: 75
بازدید دیروز: 290
کل بازدیدها: 1161221

طراح قالب: آوازک

[ طراح قالب: آوازک ]
[ طراح قالب : آوازک | Theme By : Avazak.ir ]