مقدمه ی اول: خاطرات نمایشی(2)
ناصر فرهمند کیست ؟از تاریخ تئاتر اصفهان چه می دانیم؟
در یک نگاه کلی تئاتر اصفهان با روحوضی( تخت حوضی) و سیاه بازی پا به عرصه ی وجود گذاشت. چنین نمایش هایی در جشن های عروسی اجرا می شد و تا صبح ادامه داشت. شخصیت معروفی بود که به او « سیاه سورمه ای » می گفتند. او در این نوع نمایش ها محور طنز بود. و به مناسبت های مختلف، در مراسم ها حضور پیدا می کرد و ضمن سرگرمی و انبساط خاطر مهمانان، با زبان طنز از شرایط اجتماعی روز انتقاد می کرد . پیش از آن، نمایش تغزیه رایج بود که از عصر آل بویه، به صورت سنّتی در کوچه و بازار به اجرا در می آمد.
سابقه قدیمی ترین اجرای نمایش اصفهان به اوایل دهه ی 1320 مربوط است که به دلیل آغاز فعالیتهای حزب توده و قدرت گرفتن آن، محل تئاتر در اختیار آن ها قرار گرفت و اجرای نمایش را در آن محل، برای همیشه تعطیل کردند.
تئاتر المپ :
در سال 1321مرحوم ناصر فرهمند ، یک تئاتر حرفه ای به نام تئاتر المپ تأسیس می کند.
المپ نام یک سالن ورزشی در اصفهان بود . طاقش خراب بود و چکه میکرد و متعلق به شخصی به نام روشن ضمیر معروف به کارگری بود . او حاضر می شود تا زمین والیبالش را در اختیار فرهمند بگذارد.گروه فرهمند، دست به کار می شود و با تخته و الوارصحنه ی نمایش می سازد و در فصل تابستان به اجرای برنامه می پردازد تا سرانجام نوبت به اجرای نمایش « رفیق ناجنس » می رسد که مدیر تئاتر اظهار می دارد اعتباری بابت دکور و لباس ندارد و فرهمند هم عصبانی می شود، و به گروه می گوید تا اثاثهایشان را جمع کنند و محل را برای همیشه ترک کنند . به این ترتیب، تئاتر المپ هم بسته می شود.
تئاتر اصفهان :
ناصر فرهمند بعد از تعطیلی المپ ، در سال1326 تئاتراصفهان را در دروازهدولت پایه گذاری می کند ، یعنی جایی که الآن به ساختمان مرکزی شهرداری اصفهان تبدیلشده است.آن موقع چند تا مغازه و یک حمام بوده است، حمام مرکزی که یک سالن هم داشته و متعلق به آقای محمودیه بوده است که برای پیشرفت تئاتر، بدون اجاره به مرحوم فرهمند واگذار می کند تا تئاتر اصفهان پیشرفت کند. او نیز با همیاری پیشکسوتانی چون علی اصغرجهانشاه، محمد میرزا رفیعی، دکتر دخانی، رضا ارحام صدر ، نصرت الله وحدت و هوشنگ حریرچی گروه نمایشی توانمندی را به وجود می آورد. اولین نمایشی که به روی صحنه می برند، «خلیفه یک روزه » است. مرحوم فرهمندخود نقش حسن قناد را که یک تیپ کاملاً کمدی است بر عهده می گیرد و ارحام صدردر نقش خلیفه ظاهر می شود. این نمایش مورد توجّه فراوان مردم قرارمی گیرد.
ارحام صدر به فرهمند پیشنهاد می دهد که نمایش کمدی از حالت فکاهی محض خارج شود و نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی موضع انتقادی بگیرد. فرهمند از این پیشنهاد استقبال می کند و به این ترتیب مکتب تئاتر کمدی انتقادی در اصفهان تأسیس می شود. اولین کاری هم که در این ارتباط به روی صحنه می رود « حاج عبدالغفار در تهران » است. عبدالغفّار تیپ یک نفراهل سده است که یک دکان تعمیرات دوچرخه دارد و ارحام صدر هم نقش اسدالله نوکر اصفهانی او را ایفا می کند.
تئاتر سپاهان:
چندی بعد علی ارحام صدر معروف به صدری که پسر عموی رضا ارحام صدر است، به تئاتر اصفهان می پیوندد ولی با فرهمند اختلاف پیدا می کند و تصمیم می گیرد که کامیون خود را بفروشد و با پول آن یک سالن نمایش درخیابان چهار باغ تأسیس کندو به این ترتیب "تئاتر سپاهان" شکل می گیردو به محل جدید نقل مکان می کند و رقیب کاری تئاتر اصفهان می شود. فرهمند نیز با گروه خود به اجرای برنامه می پردازد.امّا تئاتر اصفهان پس از چند سال فعالیّت به خاطر مشکلات مالی دوام نمی آورد و بسته می شود.ولی تئاتر سپاهان بدون رقیب ، با رونق و اقتدار به کار خود ادامه می دهد. علیمحمد رجایی هم که از استادهای بزرگ تئاتر کرمان است به همراه سه دخترش به تئاتر سپاهان می پیوندد و ارحام صدر و نصرت اله وحدت و هوشنگ حریر چی نیز بنا به سفارش مرحوم فرهمند، در تئاتر سپاهان می مانند.و بدین ترتیب یک گروه نمایشی حرفه ای پا می گیرد.
گروه نمایشی ارحام صدر در سینما - تئاتر پارس:
رضا ارحام صدر پس از چند سال کار با پسر عمویش علی صدری اختلاف پیدا می کند زیرا سود و منفعت طلبی صدری اجازه نمی دهد که هنراصیل رشد نماید. رضا ارحام صدر به سینما پ- تئاتر پارس که در جنب کلیسای یانگ(وانک)است می رود و گروه جوان ارحام صدر را پایه گذاری می کند و تا چهل سال به فعّالیت خود ادامه می دهد.
همه ی هنرمندان قدیمی شهر اصفهان در هفتاد سال اخیر به نوعی خود را شاگرد و وامدار مرحوم ناصر فرهمند می دانند. روانش شاد باد!
در معرفی روانشاد فرهمند ، اشاره ای هم به تاریخ مختصر تئاتر اصفهان شد. حال که سخن بدین جا رسید، یک خاطره هم از دیدار خودم با ارحام صدر نقل کنم.
دیدار دانش آموزان کاشانی با ارحام صدر:
زمستان سال1356 تازه از راه رسیده بود. برف سنگینی همه جا نشسته بود از جمله کاشان و اصفهان را سفیدپوش کرده بود.در کلاس ششم ادبی( دبیرستان نظام قدیم ) نشسته بودم که خبر دادند به اردوی دانش آموزی اصفهان دعوت شده ام. توضیح دادند که به دلیل موفقیّت در امتحانات سال پنجم ادبی وکسب رتبه ی اولی در مسابقات روزنامه نگاری شهرستان کاشان است.
روز شنبه 17/10/1355به اتفاق چنددبیر و معاون دبیرستان،و شصت نفر دانش آموزدبیرستانی ازسراسر شهرستان راهی اصفهان شدیم. در هتل جلفا که درجنب کلیسای یانگ بود استقرارپیدا کردیم.برنامه ی اردو عبارت بود از: یک روز دیدار از کارخانه ی پُلاروآثار تاریخی و کارخانه ی ریسندگی و بافندگی سیمین و روز دیگربازدید از کارخانه ی ذوب آهن و موزه ی کلیسای یانگ و روز سوم بازدید از کارخانه ی برق و مخابرات. شب ها نیز برنامه های ویژه بود. شب دوم به ارحام صدر اختصاص یافته بود. در واقع حقّ همسایگی را به جا آورده بود، زیرا سینما-تئاتر پارس که گروه ارحام در آن کار می کرد، نزدیک چهار راه حکیم نظامی و در منطقه ی جلفا بود.
ساعت شش و نیم بعد از ظهر19/10/1355 ارحام صدر وارد سالن اجتماعات هتل شد و از این که نتوانسته است گروهش را برای اجرای نمایش بیاورد، عذر خواهی کرد. سپس از دانش آموزانی که از چند استان کشورهم حضور داشتند، خواست که سؤال کنند تا ایشان پاسخ بدهد . و جلسه با پرسش و پاسخ آغاز شد:
سؤال شد، اولین نمایشنامه ای که بازی کردید، چه نام داشت؟
ارحام صدر هم جواب داد: نمایش نامه ی رفیق ناجنس بود که در کالج قدیم اصفهان اجرا کردیم.
بازسؤال شد: چند سال است که در تئاتر فعّالیّت می کنید؟
جواب دادند: سی و دو سال.
س: چند سال دارید؟
ج: 53 سال.
س: در چه نقش هایی ظاهر شده اید؟
ج : وقتی که در دبیرستان تحصیل می کردم. نقش های جدّی داشتم، بعد هم که وارد تئاتر خارج از دبیرستان شدم، همین طور بود. نه نقش مهمی می دادند و نه حق الزحمه ی درستی. مشهور هم نبودم. تا اینکه در یک نمایش نامه ای که یکی از هنرمندان که نقش حاجی آقای کاشی را داشت، کسالتی پیدا کرد و نتوانست روی صحنه برود، آقای فرهمند بنیانگذار تئاتر اصفهان ،کسی را دنبال من فرستاد که تو بیا و این نقش را اجرا کن! من نیز قبول کردم و در عرض چند ساعت تمام دیالوگ های حاجی آقا را حفظ کردم.
امّا من که نمی توانستم لهجه ی کاشی بگیرم، بنابراین با همان لهجه ی اصفهانی به روی صحنه رفتم؛ از قضا آن شب، به قدری قشنگ بازی کردم که توجّه همه را جلب کرد. از همان جا بود که وارد کاراکتر کمدی شدم و کارم گرفت و هم مشهور شدم و دستمزدم بالا رفت.
س: شما چه طور احساس کردید که به تئاتر علاقه دارید؟
ج: آن روزهایی که در دبیرستان مشغول تحصیل بودم با دوست عزیزم آقای وحدت ، داستان های کوتاهی می نوشتیم و دست و پا شکسته به صورت نمایش نامه ی ناقصی در می آوردیم و بعد زیر درخت های کنار زاینده رود می رفتیم و بساطی پهن می کردیم و تاس کبابی می زدیم و بعد هم حرف های داستان را حفظ می کردیم و با دوستانمان مشغول اجرای نمایش می شدیم. از همان جا بود که حس کردیم به تئاتر علاقه داریم.
س: اولّین فیلم سینمایی شما چه نام داشت و کی بود؟
ج : فیلم شب نشینی در جهنّم بود که سی سال پیش بازی کردم.
آن گاه ارحام صدر با چند لطیفه و بذله گویی انبساط خاطری ایجاد کرد و به این ترتیب، جلسه ی پرسش و پاسخ را به پایان رساند.
گفتنی است که علاوه بر گروه های نمایشی که در تئاتر المپ و تئاتر اصفهان و تئاتر سپاهان و تئاترارحام صدر به ژانر کمدی فعالیت داشتند، بنا به گفته محمد علی میاندار اصفهانی:
گروه نمایشی دانشجو در دانشگاه اصفهان،
و گروه نمایشی مرکز فرهنگی رادیو و تلویزیون در چهار باغ بالا و بعد در پل شیری،
و گروه نمایشی کاخ جوانان در خیابان کمال اسماعیل،
و گروه نمایشی فرهنگ و هنر در شیر و خورشیدواقع در خیابان میر نیز به اجرای برنامه های جدّی نمایش امروزی اشتغال داشتند.
آن چه ملاحظه کردید چکیده ی مطالبی است که از بولتن های خبری و مصاحبه ها و گزارش های تئاتری و از دفتر خاطرات شخصی نگارنده، استخراج گردیده و جمع بندی شده است تا به شناخت بیش تر مرحوم ناصر فرهمند برسیم، زیرا بعد از مقدمه ی دوم ، به یک خاطره ی نمایشی در کاشان وصل خواهدشد، علاقه مندان برای کسب اطلاعات بیشتر پیرامون گروه های نمایشی به کتاب « صحنه، خاطره ، اصفهان»به کوشش آیدین فتاحی و الهه کام فیروزی، نشر صنوبر،1384 مراجعه فرمایند.