طنز سیاسی- پدر طلبکار
«پدر طلبکار»
راویان اخبار چنین حکایت می کنندکه:یکی از آقازادگان به روزنامه نگاری گفته است: "پدرم از انقلاب طلبکار است."
فرض را بر این می گذاریم که این پدر پیش از انقلاب در مبارزه با رژیم شاهنشاهی با منبر و در پخش و نشر کتاب و نشریه و اعلامیه و شب نامه به جامعه اطلاع رسانی کرده باشد و در آگاه سازی و بیداری ملت از همه ی خلاقیت ها و ابتکار و هوشمندی خودش مدد جسته باشد.
و نیز در سازماندهی و تشکیل هسته های انقلابی وبرنامه ریزی دقیق برای مبارزه با طاغوت رنج گران برده باشد ودر همین مسیر،بارها دستگیر و درحبس و زندان و تبعید آسیب ها دیده باشد و چیزی حدود پانزده یا بیست سال در این راه ، بهترین سالیان عمر خود را از کف داده باشد تا این انقلاب به پیروزی رسیده برسد...
چنانچه همه ی این رنج ها انگیزه ی دنیایی داشته است قاعده آن است که از دنیا آن قدر به او بدهند تا اشباع و راضی گردد و اگرهدف مبارزه آن بوده است که طاغوت برود و یاقوت بیاید و مثلاً باند مخوفی برود و باند مخوف دیگری به جای آن بیاید، انصاف آن است که به اندازه ی زحمتی که متحمل شده است به اندازه ی یک سهم از هزاران نفرسهمی که در مبارزه بوده اند به او اجازه بدهند که برای خودش دار و دسته و حزبی داشته باشد و به الاف و الوف برسد. در این صورت تمامیت خواهی دیگر چه مرضی است که به جان این نوع جماعت افتاده است؟آیا فکر نکرده اند که دیگرانی هم هستند که به اندازه ی آن ها تلاش کرده اند و رنج دیده اند؟
و اما اگر آن رنج ها برای خدا و امید دریافت ثواب اُخروی و حاکمیت ارزش های اسلامی بوده است؛ در این صورت بدون توقع جاه و مال باید تا آخرین قطره ی خون خود تلاش کند تا این ارزش ها تحقق بیابد.در این صورت زراندوزی و زد و بند های پشت پرده و بی اعتنایی به اعتقادات مردم و لاسیدن با انگلیس و آمریکا دیگر چه معنایی دارد؟!
زمان شاه ملت دستش خالی بود، چون آمریکا و انگلیس واسراییل و دنباله هایشان آن قدر نیازمند بودند که شاه مهربان ما دلش نمی آمد نان آن ها را قطع کند. فکر کردیم انقلاب می کنیم و ان وقت دیگر دستمان توی جیب خودمان است و دیگر به هیچ احدالناسی بدهکار نخواهیم بود. اما باز می بینیم بعضی آقا زادگان مثل علف خرس از زمین می رویند و طلب پدرشان را از ملّت می خواهند. گویی کام ما ملت را با بدهی برداشته اند که هر چه توی شکم عمرو و زید می ریزیم تمامی ندارد و باز هم بدهکار هستیم. نعوذ بالله گویی که به جای خدا این جماعت رزق و روزی ما را می داده اند و خودمان خبر نداشته ایم!!!
حالا فرض می گیریم که حق به جانب آقازاده است که از حقوق مسلم پدر خود دفاع کند و بگوید پدرش طلبکار انقلاب است! جناب آقا زاده بفرمایید حق تا را بگیرید! حالا این پدر حق دارد از بیت المال به هرکس که دلش خواست ببخشد. منصب ها و مسؤولیت ها را به هرکه خود تشخیص می دهد واگذار نماید. حتی حق دارد اگراز قانونی هم ناراضی بود آن را به نفع خود تغییر دهد. بی انصافی است اگر اجازه ندهیم که اراذل و اوباش را از زندان آزاد کند.اما آیا حق دارد که جان ملت را که خدا به آن ها بخشیده است، از آن ها بگیرد؟
این را ملت نمی پذیرد . آقا زاده پا را فراتر از این گذاشته و فرمان شورش خیابانی می دهد! به چه حقی؟ خیابان ها شلوغ می شود واغتشاشات کوی و برزن راه می افتد.به چه حقی؟ آسمان قرمبه و رعد برق بر پا می کند، به چه حقی؟ بیا و ببین چه خبر است! آقا می خواهد که مردم ممنون دارش هم باشندکه جانشان را و کشورشان را دو دستی تقدیم همان بیگانگانی کنند که همه یک روزی در جریان انقلاب از دستشان به در آورده بودند! الله اکبر!
آیا خانواده ها ی شهیدان انقلاب از اینکه عزیزانشان به فوز شهادت رسیده است باید ممنون دار این آقازاده و پدرش باشند؟
پس رزمندگان هم به این پدر بدهکار هستند.آن کسانی هم که در جهاد سازندگی کشور افتخار خدمت پیدا کرده اند و بهترین سال های عمر خود را در مناطق محروم کشور - آن هم بدون هیچ چشمداشتی - باید ممنون دار این خانواده باشند؟
فرهنگیان هم که سختی های دوران مبارزه و دفاع مقدس را تحمل کرده اند و از همه کمتر گرفته اند و بیشتر از همه زحمت کشیده اند و ازعهده ی دخل و خرج زندگی برنیامده اندُ و همیشه شرمنده زن و فرزند بوده اند این ها هم بدهکار این خانواده هستند!
کارمندان هم که به یک شغل قناعت نکرده اند و با چندشغل دیگر از وقت تفریح و استراحت خود زده اند، بدانند که بدهکار این خانواده هستند!
کارگران هم نگران نباشند کم بگیرند و آن دسته از کار فرماها را که با احزاب خود ساخته ی پدر این آقازاده مرتبط هستند راضی نمایند کفایت می کند.
کسانی که در جبهه و جهاد به درجه جانبازی و آزادگی رسیده اند و مهاجرانی که در مناطق محروم به عمران و آبادانی کشور پرداخته اند خاطرشان باشد که سابقه ی خدمات خودشان را به حساب پدر این آقا زاده واریز کنند. در این صورت از پرداخت ماترک به جا مانده از پدرانشان معافند ولی باید تعهد کنند که شهریه ی تحصیل فرزندانشان را در دانشگاه آزاد بپردازندودر کنار سایر دانشجویان حزبی درتبلیغات انتخابات به نفع کاندیدای مورد نظراین پدر حضور فعال داشته باشند.
البته باز هم یک جمع قابل توجهی باقی می مانند که از همه جا مانده اندوکاملاْ آ س و پاس هستند این ها آمادگی خود را برای فدا شدن در راه طرح های تعدیل اقتصادی پدر این آقازاده اعلان نمایند.
بدیهی است به این ترتیب ملت خواهد توانست بدهی خود رابه این پدر طلبکار بپردازند.
امید است به این ترتیب کشور روی آرامش را ببیند!!!