طنز سیاسی- سگ سانان(ویرایش اول)
- علم جانور شناسی به ما کمک می کندتا از شر حیوانات موذی در امان بمانیم.برای مثال : چنانچه عقرب جراره ای را در حلقه ی آتش قرار دهند، سر گیجه می گیرد و دیوانه می شود. جانور بیچاره به هر طرف که می چرخد با هرم آتش روبه رو می شود. تا سرانجام دیپرس می گیرد و نا امیدی یقه اش را می چسبد. زبان بسته که یک عمر را با تکبر و کله شقی سر کرده است حالادیگر نمی تواند مرگ فجیع خود را تحمل کند و می زند به سیم آخر وبا یک عملیات مبتکرانه و خلاقانه در همان وسط دایره ی آتش،دمش را بالا می برد و با عصبانیت تمام، زهرهای هفت بندش را توی مغز خودش شلیک می کند! و بعد هم الفاتحه! یعنی تمام!حکما" مردم مسلمان خاورمیانه در طول سال هایی که از نیش زهر آلود دولت هایشان آسایش نداشتند، به این نتیجه رسیدند که دولتمردان آن ها جانورانی از گونه ی عقرب جراره هستند. بنابر این اطلاعات خود را در زمینه ی زیست شناسی جانوری به حد اعلا رسانیدند و تپه هایی از هیزم فراهم آوردند و منتظر نشستند تا این کژدم های آمریکایی و انگلیسی و صهیونیستی را در حلقه ای از آتش قرار دهند.تا اینکه حزب الله توانست درجنگ سی و سه روزه آتش بازی را آغاز کند؛در این مبارزه یاتاقان عقرب ها آتش گرفت. بعد هم غزه در جنگ بیست و دو روزه موفق شد، دست و پای دشمن را کباب کند.تونسی ها توانستند به چشم عقرب ها میل آتشین بکشند.
بقیه هم که در حال رصد کردن این ماجرا بودند یکدفعه هیزم های پیش روی خودشان را به آتش کشیدند تا حلقه ی محاصره ی عقرب سوزی مزدوران بیگانه کامل شد. نتیجه این شد که جوان ناکام سعد حریری با سیلی حزب الله به زباله دان تاریخ سقوط کرد.عباس محمود فلسطینی بوکس باد کرد. بن علی تونسی در دیار غربت مفقود الجُثّه شد .نامبارک مصری در شرم الشیخ سرطان گرفت .قذافی به جنون گاوی دچار شد و مرض مالیخولیا پیدا کرد .عبدالله عربستانی هاری گرفت و به جان بحرینی ها افتاد.عبدالله اردنی تب کرد و چون یخ موعودیتش نگرفت مصمم شد تا چند تا فلسطین بسازد وخیال اسراییل را راحت کند.و عبدالله صالح یمنی هم مرض لغمه و پارکینسون پیدا کرد.
اما بشنوید از آن طرف آب. آمریکا و انگلیس و اسراییل و اذنابشان که از نظر اصالت خانوادگی در طبقه ی سگ سانان قرار می گیرند. در این ماجرا ردِّ بوها را گم کردند. می دیدند که بد اوضاعی شده است، نه می توانند به حلقه ی آتش نزدیک شوند تا عقرب ها را نجات دهند و نه می توانند همین طور دست روی دست بگذارند تا این مردم پاپتی سبیلشان را دود دهند. آن ها که یک عمر زحمت کشیده اند تا انواع تکنولوژی را در روز مبادا به کار بگیرند، با جراحی پلاستیک رسانه ای، خودشان را به شکل بوقلمون در آوردند.و یک دفعه با هم دم گرفتند و ترانه ی " غیر قابل قبول " را اجرا کردند. گاهی می سرودند که :"غیر قابل قبول " است که ما دست ازحمایت نامبارک برداریم.و چون می دیدند هوا پس است.دوباره می سرودند که این" غیر قابل قبول" است که در کشور باستانی مصردموکراسی به وسیله ی دولت نقض گردد.گاهی مشت آهنین خود را به رخ مردم می کشیدند و گاهی هویج و زردک دموکراسی را علم می کردند. در جانور شناسی بوقلمونی ، چون این مرغ عجیب و غریب توانایی آن را دارد که رنگ عوض کند، به عنوان سیاستمدارترین حیوان شناخته می شود.در فرهنگ سیاسی عصر مدرن سیاست با فریبکاری و پدر سوختگی پیوندی ناگسستنی یافته است ،شاید به همین سبب است که بوقلمون سر و سینه ای آویزان و سوخته دارد.*
گروه سگ سانان به شاخه های حیوانی گرگ و شغال و روباه و کفتار و غیره تقسیم می شوند. تا جایی که منافع این گله های مردارخوار اقتضا کند ، هوای کار یکدیگر را دارند. صهیونیست های روباه صفت به پشتوانه ی طلا و رسانه در کارگاه های تولیدی خود، به خرپروری و طوطی سازی مشغولند. زیاد تعجب نکنید که از کلاس" بی بی سی" و" وی اُ ای" انگلیسی و آمریکایی نخبگان و خُمبگانی بیرون می آیند که حتی در محیط های دانشگاهی و آموزشی و پرورشی اظهار می دارند که عرب ها به خاطر فقر و مشکلات اقتصادی شورش کرده اند و آمریکا خواسته است که این مردم تمرین دموکراسی کنند و خودشان در اداره ی کشورشان تصمیم سازی کنند.این ها همان طوطی های سخنگو و اشّک هایی هستند که بر سفره ی بی بی سی نشسته اند و مغز خر میل فرموده اندو متوجه سردرگمی غربی ها و سیاست موج سواری آن ها نشده اند.بازگشت به عقب مثلث شیطانی آمریکا (شما بخوانیدگرگ)و انگلیس و اسرائیل ( شما بخوانید روباه و شغال )مثل آن است که از عقب سوار اتوبوس سیاست شده باشند! می گویندیک اسکاتلندی خسیس می خواست از در جلو سوار اتوبوس شود، چون اتوبوس شلوغ بود، راننده به او گفت: حضرت آقا از عقب سوار شو! و او که منظور راننده را نفهمیده بود دوباره پیاده شد و عقب عقب بالا آمد و سوار اتوبوس شد. سیاستمداران بهت زده ی استکباری بدون توجه به شعارهای پر آب و تاب لیبرال دموکراسی، حالا ناو هایشان را به طرف خاورمیانه هم حرکت داده اند، چون بوی نفت لیبی مشام شان را قلقلک داده است؛ شاسکولند و فراموشکار( شما بخوانید موش کورطمعکار )و خشم و عصبانیت یک میلیارد مسلمان را نمی بینند ،. اصولا"دولتمردان آمریکایی ، خیلی هم دوست ندارندکه ملت ها هیکل قناسشان را ببینند تا همیشه مثل یک حوری تو دل برو جلوه کنند.و البته به این ترتیب از گرده ملت ها کار بکشند.
نقل است که یک آمریکایی یک سنت به مرد فقیری داد و گفت: جانم بیا برای من کار کن و دست از گدایی بردار! تو فقط یک پایت کج است،عیب دیگری که نداری! مرد فقیر جواب می دهدبا این یک سنتی راکه به من می دهی انتظار داری کور هم باشم، و دست هم نداشته باشم؟!
سگ سانان چند راه بیشتر پیش رویشان نیست : الف- تسلیم شوند وسواری بدهند. ب - چنگ و دندان نشان بدهندو هار بشوند. ج - جنگولک بازی در بیاورند والگوهای فرهنگی منطقه را تغییر دهند.
اما کفه ی ترازو چیز دیگری را نشان می دهد:
جان گرگان و سگان ازهم جداست
متحد جان های مردان خداست.
می گویند آمریکایی ها پیش از آنکه ادعای خدایی کنند، مدعی پیامبری بودند . مردم دنیااز آن ها سؤال کردند: معجزه اتان چیست؟ جواب دادند: به ایران دستور می دهیم نزد ما بیاید. به او گفتند: خوب اگر راست می گویی چنین چیزی رااراده کن! چند بار ایران را صدا زدند ولی پاسخی نشیندند. خیلی دمغ شدند ، به حضار رو کردند و گفتند:" پیامبران را تکبر نیست. حالا که به نزد ما نمی آید ما پیش او می رویم". ایران نیزکه وضع را بدین منوال دید.اشاره کرد تا ملت ها هیزم هایشان را دور این یکی که پادشاه عقرب ها بود، جمع آوری کنندو به آتش بکشندتابلکه از سونامی خشم مردم ، سگ گرگ ها فاتحه ی خودشان را بخوانند. جانور شناس باشیم تا چنین شود!
)))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))
*و باز هم به همین دلیل است که اولیای الهی حاضر نبودند رنگ عوض کنند.وقتی معاویه را به عنوان سیاستمدار به امیرالمؤمنین معرفی کردند، حضرت فرمودند:" اگر جایگاه فریب و نیرنگ در آتش دوزخ نبود، من فریبکارترین مردم بودم." ملاحظه می فرمایید که ایشان هم به نوعی سیاست بازی را به همان حلقه ی آتش مربوط می سازند.برای اینکه پای حرفمان ایستاده ایم. پیشنهاد می کنیم به صفحه ی336جلد دوم اصول کافی مراجعه فرمایید. جخ ! برای اینکه حماقت سگ سانان را زیرکی و سیاست ندانید و عین شیطنت بدانید ، می گوییم به حدیث 10041اصول کافی نگاه کنید که امیر المؤمنین فرموده اند:" هیهات که اگر پرهیزگاری نبود ، من زیرک ترین عرب بودم."