طنز پارسی(1)
-الو...مهردادسلام!
-سلام بهنام!
-چـه خـبر؟
-چی بگم والله اوضاع که خیلی قاراشمیش است.
-حالا چه شده است که این قدر با افسوس حرف می زنی؟
-مگه می خواستی چه بشود، امروز که سخنرانی آقا را از تلویزیون نیگاه می کردم،
همه ی شخصیت ها بودند به جز هاشمی رفسنجانی.
- خب نباشد.منم آن جا نبودم.آقای منتظری هم نبود.سید مهدی هاشمی هم نبود.
-بابا این کجا و آن ها کجا! اصلا این ها باهم قابل مقایسه هستند؟
ما از آن ها انتظارنداشتیم ولی از ایشان توقع داریم.
-حالا فرض کنیم ایشان از این که مردم آقای احمدی نژاد را برای ریاست جمهوری
برگزیده اندو کاندیدای مورد نظـر ایشان انتخاب نشده است با مردم قهر کرده اند و
می خواهند نقش رهبری اپوزیسیون را در داخل کشور بازی کنندتا در دور بعدی
انتخابات مردم مجبور شوند به فرد مورد نظر ایشان رای دهند.خب مگر چه اهمیتی دارد؟
-اِ...اِ...اِ...یعنی برای تو هیچ مهم نیست؟
-نه هیچ مهم نیست. برای اینکه مردم از اول انقلاب تا امروز رنگ و وارنگ
زیاد دیده اند ودیگربه راحتی از کنار این مسایل عبور می کنند.
-بابا یک وقت کشور بر هم بریزد...
-ملت بدتر از این ها را به چشم دیده اند و مقاومت کرده اند واز انقلابشان
خوب دفاع کرده اند.
-خب فکر می کنی با این وضع چه اتفاقی خواهد افتاد؟
-دو اتفاق ساده!
- فقط دو اتفاق ساده؟!
-بله...اول آن که آقای هاشمی چون در برابر آزمایش سنگین الهی قرار
گرفته است،یک برد وباخت بزرگی پیش رو داردکه اگر توسل وارتباطش
با خدا خوب باشد پروردگارش اوراهدایت خواهد کرد تابهترین تصمیم را
بگیرد وبه ملت بپیوندد وهماهنگ با رهبری نظام باشدوما منتظر این
اتفاق ساده هستیم.اگر نتواند برلجاجت ها وکینه های نفسانی خودغلبه کند
اتفاق دوم خواهد افتاد وآن سوء استفاده دشمنان داخلی و خارجی از این
وضعیت خواهد بودکه به قول معروف:
تغاری بشکند ماستی بریزد جهان گردد به کام کاسه لیسان
که در این صورت مردم بهتر از گذشته دندان ها و دمل های چرکین را از
بدنه ی نظام خارج خواهند کرد و انقلاب اسلامی سریع تر به طرف
اهداف خود حرکت رو به جلو خواهد داشت.
ان شاء الله.