ْ« این الرجبیون؟»
بیست وپنجم رجب سالروز شهادت امام موسای کاظم- علیه السلام -است.در میان شخصیت های اسلامی
ماند.این شخصیت ها الگوی زندگی ما هستند و متأسفیم که امروز بعضی در وادی غفلت قرار گرفته اند و در آستانه ی شهادت آن امام معصوم بر طبل تفرقه و اختلاف می کوبند تا هوای نفس خود را بر مصالح عالی انقلاب اسلامی غلبه دهند.خطبه هاو فضای حاکم بر نماز جمعه ی دیروز تهران چیزی نبود که مورد رضایت امام هفتم وامام زمان و رهبری معظم انقلاب باشد. آقای هاشمی حقی را گفتند واز آن اراده ی باطل کردند. موضوع اغتشاشات اخیر انتخابات به تدبیر رهبری نظام مسأله ای تمام شده بود وایشان آن را شعله ور کرد تا حرف ناحق خود را به کرسی بنشاند.سرتاسر خطبه های ایشان تناقض داشت .از یک سو منت برسر مردم گذاشتند که مقبولیت نظام به واسطه ی همراهی ورویکرد مثبت مردم است ولی مضمون کلامشان این بود که باید خواسته ایشان و اقلیت در انتخابات به اجرا در آید. به قانون استناد کردند ولی گفتند که قانون را باید برای تحقق خواسته ایشان تغییر دهند. من واقعاٌ برای خودم متأسفم که در طول سی سال خدمت معلمی هر گاه دانش آموزی ایشان را زیر سؤال می برد با تمام وجود از ایشان دفاع می کردم زیرا امام راحل ما فرموده بودند تا موقعی که هاشمی و خامنه ای باهم باشند دشمن نخواهد توانست به این انقلاب لطمه ای وارد کند و نمی دانستم که آقای هاشمی انتظار دارند که رهبری انقلاب یک مقام تشریفاتی باشد و منویات ایشان در همه جا جاری و ساری باشد.تازه حالا متوجه شده ام از همان موقع آقای هاشمی مثل امام خامنه ای فکر نمی کرده است که حضرت امام راحل آن گونه سخن گفته اند! مقام معظم رهبری در خطبه های عالمانه ی پس از انتخابات ذهن ها را روشن کردند و فهمیدم که تفکر هاشمی با آقا هماهنگ نیست. مشخص شد که آقای هاشمی در مسایل سیاست خارجی و در اقتصاد ودر موضوعات فرهنگی و اجتماعی به گونه ی دیگری فکر می کردند .حالا می اندیشم که چرا فساد اداری در دوره ی ریاست جمهوری ایشان این قدر زیاد شد. فساد اجتماعی و سیاسی دوره ی خاتمی نیز پیامد تفکر ایشان است زیرا همه ی جریانات سیاسی دگر اندیش کشور در این دور انتخابات به صراحت از تفکر هاشمی حمایت کردند.
یک موضوع دیگر نیز ذهن مرا به خود مشغول کرده است و آن این که در طول سال های گذشته یک جمعی با وجود آلوده بودن پرونده ی فعالیت هایشان به مفاسد مختلف همچنان بر اریکه ی قدرت و مسؤولیت قرار داشته اند و فقط عنوان کاری آن ها تغییر می کرده است و حالا که آقای احمدی نژاد با رآی قاطع اعتماد مردم مسؤولیت پیدا کرده اندو نمی خواهند از وجود آنان استفاده کنند این همه سرو صدا درست شده است . باج خواهی با روش اسلام و روش زندگی
امام راحل و مقام معظم رهبری منافات دارد. از طرفی معلوم می شود یک باند بزرگ کشوری درست شده است که بنا دارد از منافع دنیایی یکدیگر پشتیبانی نمایندو از لفظ"خط" و "جریان فکری" به عنوان یک ابزاری برای فریب اذهان عمومی بهره گرفته اند.ما می دانیم که برای تولید یک خط و جریان فکری بایدسال ها زحمت کشید و در متون اسلامی و انقلابات اجتماعی و فرهنگی مطالعه کرد تا این فکر و خط به جامعه معرفی شود و خیلی هم ارزش دارد هرچند که این خط غلط باشدولی تشکیل باند زحمتی ندارد می شود یک شبه افراد طماع و ضعیف النفس را گرد آوردو میان وجه مشترک آنان که"حب الدنیا" باشدارتباط ظاهری ایجاد کردو با یک مدیریت مرکزی جامعه را برهم ریخت واز آب گل آلود ماهی گرفت.
مقام معظم رهبری سال هاست که مطرح می کنند چرب وشیرین دنیا زیر دندان عده ای مزه کرده است وبحث خواص و عوام رابا توجه به مسایل عاشورا برای مردم بیان کرده اند وهمچنین هشدار داده اندکه یک طبقه ی جدیدی از مرفهان و ثروت اندوزان در کشور شکل گرفته است.در این دور انتخابات دیدیم که به شیوه ی آمریکایی عده ای می خواستند به ضرب و زور تبلیغات ناجوانمردانه وبا توهین و تحقیر رقیب وبابذل و بخشش میلیاردها تومان پول های باد آورده کاندیدای مورد نظر خودشان را بر مردم تحمیل کنند.
ان شاء الله آقای احمدی نژاد موفق شوند و جلوی سوء استفاده ی از منابع کشور را بگیرند که به این صورت آن چیزی که این باندها را شکل داده است سبب از هم گسیختن آن خواهد شد.به قول مولوی:
جان گرگان و سگان از هم جداست متحد جان های مردان خداست
کسانی که به عشق رهبری به آقای احمدی نژاد رآی داده اند از سر اعتقادد وارد این عرصه شده اند و جامعه ی ایمانی را شکل داده اند سالیان سال کشور را بیمه خواهد کرد و اصولگرایان ولایتمدارنیز ایران اسلامی را در نزد جهانیان عزتمندانه مدیریت خواهند کرد.ایدون باد!