نیروی ایمان
غزل - قصیده ی زیر را در سال1357 در حال و هوای پیروزی انقلاب اسلامی سروده ام.گاهنامه ی صبا در پشت جلد پنجمین شماره ی خود در بهمن ماه 1381به چاپ رسانده است.به نظر شما پس از گذشت سی سال آیا باز هم جذابیتی دارد؟البته شاعر سروده های خود را که به منزله ی فرزند او هستند دوست می دارد.نظر مخاطب هم برای وی خیلی اهمیت دارد.خوب اگر اشعار نظیر آن چه مطالعه می کنید،جالب باشد می توان در قالب چاپ یک کتاب در اختیار دیگران هم قرار داد.شما چه فکر می کنید؟
نیروی ایمان
به هر مجلس که رو کردیم
ز رهبـر گفت و گو کــــردیم
به شهر شب ستم دیدیم
حقیقت جست و جو کردیم
ندای مرغ حق آمــــــــــــد
به آن گفتار خـــــــــو کردیم
به طرز او سخن گفتـیـم
ستیزه با عـــــــــدو کـــردیم
به رأی شمــع راه امـــــــــا
جهان را زیر و رو کــــــردیـم
ز شـرب زمـــــزم وحـــــدت
روان را شست و شو کردیم
سراسر متـــــــــحد گشتیم
به هر جا های و هــو کردیم
به گـردون پرچــــــــم عـــــزت
فــــــــرا بـــرده لـــتو* کردیم
بــــرای محــــــــــو اهـریـمن
همه حمله به او کـــــــردیم
پی کـــوبیـــــــدن ظلـــــمت
شـــهادت آرزو کـــــــــــردیم
به نیروی خوش ایمــــــــــان
به خصم خود خـــدو** کردیم
لباس فـقــــــر و استغــــنا
به لطف حق رفـــــو کردیم
چو سر زد از افق خورشــید
گلش را چیده بـــــو کـردیم!
*لتّــُو - نام مراسم اعتراض صنف مسگر کاشان در گذشته های دور بوده است.
**خدو:آب دهان(در مقام تحقیر دشمن)