نواده ی روح الله/سید حسن نصرالله
مردم خداجوی شهرهای کوچک و بزرگ کشورمان در روز چهاردهم خردادماه سال جاری،هنگام سخنرانی حجت الاسلام سید حسن خمینی، شعارهایی چون "ما اهل کوفه نیستیم /علی تنها بماند"، "این همه لشکر آمده /به عشق رهبر آمده"، "خونی که در رگ ماست/هدیه به رهبر ماست"، "وصیت حاج احمد/ پیروی از ولایت"، "نواده روح الله/ سید حسن نصرالله"، "بیت امام خمینی/جای منافقین نیست"، "مرگ بر موسوی" و "مرگ بر منافق" سر دادند. این شعارها سبب شد تا آ سید حسن نتواند سخنرانی کند.ایشان در انتها از عده ی قلیلی که این شرایط را ایجاد کرده بودند، گله کردند.جالب تر از گله ی ایشان ،تحلیلی است که عماد افروغ ارائه داده است.وی با مقایسه ی حرمت شکنی نماز جمعه سال شصت و سه شیراز(توسط هم فکرهای سید مهدی هاشمی،منتظری،مجاهدین انقلاب و...)با اعتراض مردم به سخنرانی سید حسن خمینی،از جناح غالب خواسته است که این نوع رفتارها را تقبیح کنند.ایشان در بخشی از تحلیل خود گفته اند:اما اگر بخواهیم برخورد منصفانه و عادلانه داشته باشیم و ملاحظات خطی ، صنفی و جناحی را کنار بگذاریم ؛ هر دو حادثه از یک جنس اند ، هر دو مبتنی و معطوف به حرمت شکنی اند . در آنجا حرمت نماز جمعه و امام جمعه و مسجد شکسته شد و در اینجا هم حرمت آرامگاه امام (ره) ، حرمت امام در سالگرد ارتحال امام و همین طور حرمت نوه ایشان هم در پیشگاه روح پر فتوح امام و هم در محضر مقام معظم رهبری ، شکسته شد .به مراتب حرمت شکنی حادثه 14 خرداد89 جانکاه تر و عمیق تر از حرمت شکنی سال 63 بود . من امیدوار هستم همانطور که در سال 63 تلاش شد تا با حرمت شکنان برخورد شود ، اینجا و در این مورد هم سعی شود با خط دهندگان و حرمت شکنان اصلی حادثه 14 خرداد برخورد شود .چرا که نفس حرمت شکنی مذموم است ، از سوی هر جناحی که می خواهد باشد.
اینکه آقای افروغ اظهار داشته اند ،جایگاه های مقدس ،احترام دارند و باید شأنیت آن ها محفوظ بماند، می پذیریم.اما از مقایسه ی ایشان که از نوع قیاس مع الفارق است،گله داریم؛زیرا آنجا به خطیب نماز جمعه توهین شده است و این جا به یک سخنرانی پیش از نماز جمعه،اعتراض شده است.آن جا مهر و دمپایی به طرف محراب پرتاب شده است،و کار بسیار زشت و زننده ای بوده است و این جا مردم فقط با شعار حرف دل خودشان را زده اند.واگر آقا سید حسن زرنگی آقای هاشمی را می داشتند،در همین همهمه و سرو صدا،سخنرانی می کردند،زیرا این مسایل هنگام ضبط برنامه تأثیری ندارد و حتی می توانستند مثل آقای هاشمی بگویند: من که حرف دل شما را می زنم!
ایشان خودشان منفعل شدند.و تصور نمی کردند که مردم متوجه مسایل پشت پرده ی فتنه ی سبز شده باشند.درضمن هم آقا سید حسن و هم آقای افروغ هردو سهو کرده اند،که این اتفاق را سازماندهی شده توسط جناح غالب دانسته اند.زیرا اگر اصولگرایان مثل اصلاح طلبان کار تشکیلاتی بلد بودند،اول اینکه امثال عماد افروغ نمی توانستند در تشکیلات آن ها نفوذ کنند و از پشت خنجر بزنند.ثانیا تاریخ مصرف این نوع اتهامات نیز تمام شده است.زیرا در روزگاری که همه دنبال پول سیاه می دوند،و تا منفعت دنیایی پشت کاری نباشد،آن را انجام نمی دهند،این اتهام که جناح غالب ،این تحرکات را سازماندهی کرده است بیشتر به لطیفه می ماند ،زیرا اگر تمام خزانه ی کشور را هم خرج کنند،نمی شودهزار نفر را جمع کرد که این گونه با جان و دل برای اندیشه ای ،ایثار و خودگذشتگی نمایند.بنابراین اصلاح می کنیم ،کسانی که در سالگرد رحلت حضرت امام شعار می دادند،عده ی قلیلی نبودند،و منحصر به محوطه ی نماز جمعه هم نبودند؛دست کم دو میلیون نفر از سراسر کشور بودند.متدینین شمیران هم بودند ،اما فتنه سبزی ها نبودند،زیرا آن ها انقراض جمهوری اسلامی را می خواهند،نه امام را قبول دارند ونه نوه ی امام را.اگر مصلحت بود ،تصویر یکی از شعارهایشان را در این بخش به نمایش می گذاشتیم تا خبث طینت آن ها بر نا آگاهان معلوم گردد.این مردم سازماندهی شده اسلام و عشق به امام بودند.این مردم می دانستند که آقا سید حسن در جریان انتخابات سال88 خوب عمل نکرده است.همین طور که می دانند آقای افروغ از هر بی حرمتی ناراحت نمی شوند،حرمت هم در دستان ایشان گزینشی است.این من ایشان است که می گوید کجا باید احترام گذاشت و کجا باید بی احترامی کرد!آقایان بهتر است ،رفتار خود را اصلاح کنند واز تهمت زدن به مردم بپرهیزند.مردم می دانند،رفتار چه کسی قابل احترام است و رفتار چه کسی ،شایسته ی سرزنش است!سخن آخر اینکه نمونه ی ابراز احساسات مردم در روز چهاردهم خرداد،به صورت خود جوش،و طبق نظریه ی ناخودآگاه جمعی ،صورت گرفته است.بلوغ سیاسی مردم اجازه نمی دهد که از هر گروه و دسته ی شناخته شده یا ناشناس تبعیت کنند.باور ندارید،امتحان کنید،یک شعار بی جا بدهید،آن وقت اگر دید ید کسی چشم و گوش بسته ،آن را تکرار کند!والعاقبه للمتقین.