سردرگمی فرهنگی
سردرگمی فرهنگی
یک گروه اعتراض داشتند که چرا به فردوسی پور گفته ام بالای چشمت ابروست و چرا گفته ام رئیس جمهور کرواسی پیرزن است؛ در حالی که جوان و زیباست و از شخصیتی مردمی برخوردار است و در فرهنگ آن ها بوسیدن و در آغوش کشیدن زن و مرد بیگانه امری عادی است. این ما هستیم که به زن نگاه جنسیتی داریم و از کاروان پیشرفت بشریت عقب افتاده ایم...
اپیزود اول
ساعت یازده شب، از شورایاری محله تلفن زدند که قرار است جلوی فرهنگسرای منطقه، هفته کتابخوانی برگزار شود، چند نفر از کتاب خوان های محله شناسایی و پس از دوره ی توجیهی، شب های مطالعه را اجرا کنند. در این برنامه کتاب های خوب و مفید معرفی و کتاب خوانده می شود و خاطره و مسابقه برگزار می گردد. فردا ساعت هفت صبح هم در معاونت اجتماعی فرهنگی شهرداری منطقه، برنامه ی توجیهی است.
- آیا حاضری در این برنامه مشارکت کنی؟
گفتم: خیر، اما می توانم چند کتابخوان محله را معرفی کنم. چند نفر را نام بردم.
معلوم شد که چند نفر شغل اداری دارند و حضورشان در جلسه ی توجیهی مقدور نیست و جمعی نیز خودشان شب ها در بوستان های منطقه گعده ی خانوادگی دارند.
اصرار شد تا خودم شرکت کنم. گفتم: این کار انگیزه می خواهد که در حال حاضر ندارم.
باید توضیح می دادم که چرا بی انگیزه شده ام.
گفتم: تجربه ام می گوید که هدف، کتابخوانی نیست؛ زیرا برگزار کنندگان این طرح هیچ کدامشان اهل مطالعه نیستند. می خواهند گزارش کاری تهیه کنند و عکس و فیلم بگیرند و پز روشنفکری بدهند.
پرسیدند: آیا برای اجرای بهتر این برنامه طرح و نظری دارم؟
گفتم: در حال حاضر مخالف اجرای این برنامه نیستم، زیرا کاچی بهتر از هیچی است؛ اما مطلوب آن است که عادت به مطالعه از مدرسه شروع شود. شهرداری می تواند با آموزش و پرورش وارد مذاکره شود و با پشتیبانی مالی و امکاناتی از معلمان علاقه مند و مشاوران و مربیان پرورشی بهره ببرد. الآن پدر و مادرها یا وقت ندارند یا حوصله کتابخوانی ندارند. شهرداری می تواند برای هر مدرسه یک حامی مالی تعیین کند. اداره مالیات هم می تواند، خیرین حامی مدرسه را تشویق کند و با دریافت اسناد هزینه و تاییدیه مدرسه و شهرداری، تخفیف مالیاتی بدهد. اگر چنین اتفاقی بیفتد، معلوم می شود که واقعاً همه نگران بحران کتابخوانی در جامعه هستند. به جای یک هفته، تمام تعطیلات تابستان صرف مطالعه خواهد شد.
اپیزود دوم
در اینستا گرام به پستی برخوردم با عنوان واکنش فردوسی پور به روبوسی رئیس جمهور کرواسی و فرانسه. این صفحه 1224898 بازدید کننده داشت. نوشتم: ذوق زدگی فردوسی پور از اینکه صدا و سیما صحنه های روبوسی خانم کولیندا کیتاروویچ رئیس جمهور کرواسی با جوانان تیم کرواسی و رئیس جمهور فرانسه را سانسور نکرده است، بسیار بی جاست، زیرا اگر این صحنه ها مفسده آور بود، حذف می شد. کار آن خانم مادرانه و تشویق آمیز بوده است. به شوخی اضافه کردم : البته خانم رئیس جمهور سن و سالی را پشت سر گذاشته اند و بر پیرزن ها حرجی نیست که طبق نص قرآن در رعایت حجاب کوتاهی کنند.
نمی دانم چه اتفاقی افتاد که نوشته ام در کانون توجه مخاطبان قرار گرفت، سیل اظهار نظر و از جمله انواع فحش و ناسزا نثار ایل و تبارم شد. از سرکنجکاوی برای ارزیابی میزان مطالعه و سنجش ظرفیت نقد پذیری آن ها ، برای کسانی که به فحاشی قناعت کرده بودند، نوشتم : دبیر ادبیات آموزش و پرورش هستم و ممنونم که برای یک معلم این قدر ارزش و احترام قائلید. برای بقیه نیز متناسب با محتوای سخن شان انشا پردازی کردم.
مطالبی که رد و بدل شد، در سه دسته قابل شناسایی است:
یک گروه اعتراض داشتند که چرا به فردوسی پور گفته ام بالای چشمت ابروست و چرا گفته ام رئیس جمهور کرواسی پیرزن است؛ در حالی که جوان و زیباست و از شخصیتی مردمی برخوردار است و در فرهنگ آن ها بوسیدن و در آغوش کشیدن زن و مرد بیگانه امری عادی است. این ما هستیم که به زن نگاه جنسیتی داریم و از کاروان پیشرفت بشریت عقب افتاده ایم.
گروه دوم اعتراض کرده بودند که چرا متوسل به قرآن شده ام؟ تاکید داشتند که چون ملت فهیمی هستیم و عقل داریم و صلاح و فساد خودمان را بهتر از ساندیس خورها می دانیم؛ باید جلوی نجومی بگیرها و اختلاسگران مالی و کم کاری دولتی ها و کوتاهی های قوه ی قضائیه در برخورد با مفسدان اقتصادی و جلوی نمایندگان منفعت طلب را گرفت. یکی از خانم های بازیگر سریال های صدا و سیما نوشته بود: تفکر شما توهین به زن است و دین شما تنها وظیفه ی زن را فرزندآوری و کار در آشپزخانه می داند. بعضی از افراد هم رژیم پهلوی را بهتر از جمهوری اسلامی دانسته بودند.
گروه سوم نظر موافق داشتند و توصیه می کردند که خودت را اذیت نکن! زیرا میخ آهنین فرو نرود در سنگ. این جماعت اگر تنور شکم شان گرم باشد ، همه چیز خوب است و اگر سختی رو بیاورد، خدا را هم بنده نیستند.
در بحث با سه گروه آنچه چشمگیر بود، اینکه یا مطالعه نداشتند یا نمی توانستند مستند سخن بگویند. خانمی که تحصیلکرده باستان شناسی بود؛ اوستا و انجیل و تورات را خوانده بود اما از اسلام چیزی نمی دانست و می گفت من خواهرم را در انتخاب حجاب آزاد گذاشته ام. در پایان بحث که حرفی برای گفتن نداشت، اعتراف کرد که پیش از ازدواج اهل حجاب نبوده و به کمک همسرش چادری شده است.
با این وصف، فضای مجازی عمر تلف کردن است. تفاوت است میان کسی که با مطالعه به ثبات فکری می رسد و بعد وارد فضای مجازی می شود با کسی که خالی الذهن است و با گشت و گذار در لابه لای مطالب ضد و نقیض اینترنتی می خواهد به آگاهی های عمیق دست یابد. جمعیت قابل توجهی نمی توانند دوست را از دشمن تشخیص دهند. صدا و سیما نیز در دست مجریانی است که در عمر خود یکی از کتاب های استاد شهید مرتضی مطهری (ره) را مطالعه نکرده اند.
دشمن از پیشرفته ترین شیوه ها برای جذب مخاطب بهره می گیرد و شهرداری های ما بهترین سایت ها و مؤثرترین ابزار تبلیغاتی را به ارائه ی گزارش کار منحصرکرده اند. بیلبوردهای گران قیمت را به عنوان هدیه تولد به سلبریتی هایی می بخشند که اهل مطالعه نیستند. آن وقت از سرای محله و شورا یاری ها انتظار دارند که مروج کتابخوانی باشند.آیا این رفتارهای ضد و نقیض، سردرگمی فرهنگی نیست ؟ والسلام.
به قلم: احمد فرهنگ
این یادداشت در تاریخ 31 تیرماه 1397 در سایت راسخون منتشر شده است، به آدرس زیر:
https://rasekhoon.net/news/show/1385038/%D8%B3%D8%B1%D8%AF%D8%B1%DA%AF%D9%85%DB%8C-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF%DB%8C/