روزنامه ها و روزنامه نگاران کاشانی(3-8)مجیرالدوله
روزنامه ها و روزنامه نگاران کاشانی(3-8)
علی محمد مجیرالدوله شیبانی
روزنامه نگاری که با حسادت وزیر ناشناخته ماند!
(بخش سوم)
از کودکی به مطالعه عادت پیدا می کنیم.
وزیر حسود
محمدحسن خان (1313- 1256ق)، ملقب به «اعتمادالسلطنه»، «صنیعالدوله»، «ضیاء الملک» و «مؤتمنالسلطنه» نویسنده، و سیاستمدار نامدار عصر ناصری و صاحب تألیفات بسیاری در زمینه های گوناگون بود. مادرش «خورشید خانم» و پدرش «حاجی علیخان مقدم مراغهای» ــ حاجبالدوله ــ فراشباشی ناصرالدین شاه و قاتل امیرکبیر بود(14). وی در روز 21 شعبان 1256ق، در تهران زاده شد. و از شاگردان دوره اول دارالفنون بود.در دارالفنون به فراگیری زبان فرانسه و آموزش های فنون نظامی (در رشته ی پیاده نظام) پرداخت و پس از مدتی عزیزخان سردار کل (عزیز خان مکری) که وزیر جنگ بود او را به منصب «وکیل نظام»(معادل گروهبان امروزی) منصوب نمود. دوره تحصیل دارالفنون را با درجه یاوری (سرگردی) به پایان رساند(15).
زمانی که پدرش حاجبالدوله به حکومت خوزستان رسید، محمد حسن خان با مرتبه ی سرهنگی و سمت ریاست قشون به معاونت حکومت خوزستان منصوب گردید و یک سال بعد هم حاکم شوشتر شد.چندی نگذشت که حاجب الدوله معزول گردید و مدتی بعد به ریاست عالیه وزارت عدلیه (دادگستری)تکیه زد. محمد حسن خان نیز در سال 1278ق. در سمت معاونت این وزارت خانه قرار گرفت. این مسؤولیت ها وی را با امور دیوانی و اداری آشنا و صاحب تجربه کرد.
درسال 1280 به عنوان منشی با امیرنظام گروسی همراه شد و به اروپا رفت.این سفر زمینه ساز مسؤولیت بعدی وی شد. ازسال 1282 تا 1284 به مدت 5/3سال نایب دوم سفارت ایران درپاریس شد. در این مأموریت ، وی توانست در رشته ی زبان فرانسه و جغرافیا تحصیل کند. عبدالحسین نوایی نوشته است در این سفر: « با طرز کار مجامع علمی و با شیوه های تحقیق آشنایی پیدا کرد»(16). پس از بازگشت به ایران روزنامه هایی را که از اروپا می رسید، ترجمه می کرد و برای ناصرالدین شاه می خواند و بعضی از کتاب های ترجمه شده را در اختیار روزنامه ملتی و دولتی قرار می داد. از جمله زندگانی کریستف کلمب او در صفحه 5 از شماره 629سال 1285با این عبارت«محمدحسن خان جنرال آجودان و پیش خدمت خاصه ی حضور همایون»امضا و درج گردیده است.(17). پس از بازگشت به ایران تا سال 1300در سمت های دارالترجمه دولتی، معاون وزارت عدلیه(برای دومین بار)، شهرداری (احتساب)، مقدم السفرا و مترجم حضور و ریاست دارالتألیف و عضویت مجلس شورای دولتی انجام وظیفه کرد و لقب صنیع الدوله را نیز در همین دوره دریافت کرد.یک بار هم همراه با ناصرالدین شاه به اروپا رفت.
درسفر مازندران و خراسان دستگاه چاپ سنگی کوچک و دیگر لوازم چاپ و نویسندگان را با اردوی شاهی همراه برد و منزل به منزل مرآت السفر و اردوی همایونی را به سردبیری محمد حسین فروغی و خط میرزا رضای کلهر انتشار داد. این کارها به او شخصیت شایسته ای بخشید.بعداز فوت اعتضادالسلطنه سرپرستی نامه ی دانشوران نیز بر عهده ی او قرار گرفت. میرزا حسن خان می خواست برای رعایت تمایل مشیرالدوله روزنامه ی ایران را با حروف چاپی انتشار دهد، ولی پس از چاپ یکی دوشماره ماشین خراب شد و از کار افتاد. وی مدتی بعدبرای رقابت با روزنامه اختر که در اسلامبول با کیفیت نسبتاً مطلوبی انتشار می یافت، روزنامه ی «اطلاع» را تأسیس کرد.
پس از درگذشت میرزا ابوالحسن خان غفاری بنیانگذار مطبوعات مصور ایران، بعد از شاهزاده اعتضاد السلطنه (در سال 1300ق. )مأمور طبع و تحریر و انتشار روزنامه شد.(18) و به عنوان وزیر انطباعات به اعتماد السلطنه یا وزیر کل مطبوعات ممالک محروسه ی ایران ملقب گردید و روزنامه ی شرف را در همان سال منتشر ساخت.(19).
استاد محیط طباطبایی می گوید: متدرجاً با مرور زمان بار مسؤولیت مشاغل محمد حسن خان سنگین تر می شد و ورود عده ای از فضلا و ادبا در دستگاه تألیف و ترجمه و مطبوعات،علی الظاهر دست او را در کار چاپ و انتشار و تدوین و ترجمه آزادتر می کرد،ولی بنا برآن خوی حسدی که در باطن داشت، نمی خواست هیچ کاری به نام دیگری شناخته شود و چهره دیگری به حضور شاه معرفی گردد! این امر غالب همکاران سابقه دار او را مانند فروغی و میرزا علی محمد مجیرالدوله و میرزا غیاث ادیب (برادرمجیرالدوله) را همواره ناراضی نگاه می داشت... روزنامه ایران و اطلاع را تا موقع مرگ خود که چندان از قتل ناصرالدین شاه فاصله نیافت با سالنامه و نامه ی دانشوران در زیر نظر داشت(20).
ادوارد براون با این عبارت از او یاد کرده است: « رئیس دزخیمان ناصرالدین شاه». (21).
غلامعلی سرمد در کتاب « اعزام محصل به خارج از کشور در دوره ی قاجار» درباره ی ویژگی هایی که به او نسبت داده اند، نوشته است:
- زیرک و هوشیار(هرچند عملاً دلقک شاه بوده و شاه جوراب او را به پای خرس می کرده و می خندیده است)،مدد کار نویسندگان صاحب قریحه، تشکیل دهنده ی محافل علمی متعدد و دارای تألیفات بسیار( المآثر والآثار، مطلع الشمس، التدوین فی احوال جبال شروین، درالتیجان...، منتظم ناصری، مرآت البلدان، خیرات حسان، خلسه، تاریخ ایران، تاریخ فرانسه و بنیانگذار روزنامه های ایران و شرف.
طرفدار روس ها در عالم سیاست.
بنیانگذار یک مکتب مجانی ویژه ی تحصیل فرانسه و علوم متنوعه برای علاقه مندان.
- بد زبان، کج بین، شرانگیز... و مشروبخوار و معتاد به تریاک، جاهل و بی سواد به زعم عده ای از جمله میرزا محمد قزوینی و ادوارد براون.». (22).
با این وصف تردیدی باقی نمی ماند که طبق گفته ی استاد محیط طباطبایی در تاریخ تحلیلی مطبوعات، مدیریت دو روزنامه ایران و اطلاع، با میرزا علی محمد شیبانی بوده است.
اعتمادالسلطنه سرانجام در سال 1313ه.ق در سن 57 سالگی و حدود یک ماه پیش از قتل ناصرالدین شاه در 13 نوروز و پس از بازگشت از زیارت حضرت عبدالعظیم، بر اثر سکته قلبی درگذشت. پیکرش را پس از مدتی به نجف حمل کردند و در وادیالسلام به خاک سپردند. (23).
روزنامه ایران
این روزنامه در تهران هرماه دوشماره از طرف وزارت انطباعات با چاپ سنگی و پس از مدتی با چاپ سربی منتشر می گردید. شماره ی 589آن به تاریخ 18 محرم سال 1313( اول اوت 1896) و شماره ی 18/59 آن به تاریخ 13 رمضان سال 1324 می باشد.
انتشار این روزنامه در اوایل سال 1288 قمری، در زمان سلطنت ناصرالدین شاه، روی داد. پس ازآنکه اداره ی روزنامجات دولتی از علی قلی میرزا اعتضاد السلطنه گرفته شد و به عهده ی محمد حسن خان اعتماد السلطنه واگذار گردید، روزنامه ایران به جای روزنامه های « علمیه»، « دولت ایران» و « ملت سنیه»که هر سه تعطیل گردید، منتشر شد.
شماره ی اول آن که در حقیقت روزنامه رسمی دولتی بود، در تاریخ یک شنبه 11 محرم سال 1288در دارالطباعه( جنب مدرسه دارالفنون) طبع و توزیع شده است. روزنامه ایران از همان شماره ی اول دارای پاورقی بود و کتاب هایی از مؤلفان خارجی به وسیله ی نویسندگان روزنامه ترجمه و در پاورقی درج می گردید.(24).
روزنامه اطلاع
این روزنامه ابتدا با چاپ سنگی و سپس با چاپ سربی در تهران منتشر می گردید. شماره ی 323 آن به تاریخ 20 محرم سال 1313(13ژوئیه 1895) می باشد.
شماره ی سی و یکم یا اولین شماره از سری جدید این روزنامه در تاریخ 28 صفرسال 1325 به چاپ رسید: مدیریت آن را وزیر انطباعات به عهده داشت و شماره ی592 آن درتاریخ 26 ذی حجه سال 1320 منتشر شده است.(25).
نقد و نظر پژوهشگران
در صفحه ی 219 جلد دوم تاریخ مطبوعات و ادبیات ایران درباره ی این روزنامه چنین آمده است:
«اطلاع»ارگان نیمه رسمی دولتی ایران،برادر دوقلوی روزنامه رسمی «ایران» بوده و تحت نظر وزارت انطباعات و سرپرستی محمد حسن خان اعتمادالسلطنه، فرزند حاجی علی خان حاجب الدوله مقدم مراغه ای، و سپس به سرپرستی خواهرزاده ی وی،محمدباقرخان اعتمادالسلطنه تا سال 1325 هجری قمری انتشاریافته است. این روزنامه برحسب روابطی که با دولت داشت، عاری از مقالات مفید سیاسی یا نوشته های موجب بیداری بود.به همین جهت همیشه در معرض انتقاد شدید آزادی خواهان ایرانی و فضلا و دانشمندان کشور قرار داشت. روزنامه «اطلاع» و یا «ایران» از نظر عامه مردم ارزش و احترامی نداشتند، ولی کارمندان دولت، ملاکین و صاحب منصبان حکومت مجبور به ابتیاع آن ها بوده اند و وجه اشتراک را نیز از حقوقشان کسر کرده اند(26).
روزنامه ی اطلاع که یکی از آثار آن دوره بود، گرچه نمی توانست به نیازمندی های روحی و درخواست های فکری مردم داخل و خارج ایران با مندرجات سنگ پاخورده خود جواب بگوید و مجبور بود اتفاقات کهنه و مقالات کهنه و مقالات دور افتاده و موضوعات بی اثری را از مطبوعات خارج نقل کند ولی این تفاوت را از روزنامه دولتی و ایران پیدا کرد که ذهن ها را از آن اعتیاد به یک نواختی اخبار خسته کننده اوراق روزنامه، تا حدّی رهایی می بخشید و از خلال همین مندرجات فشرده و تفاله شده تا حدی افکار را به وجود حالتی و وضعی جز آنچه برایشان در ایران می گذشت،درخارج از مرزهای کشور آشنا می کرد و تخم امیدی، دور از مراقبت دستگاه دیوان در دل امیدواران می کاشت. درضمن فعالیت فکری ایرانیان مقیم کشورهای خارج نیز نسبت به سنوات قبل، قوت گرفته و به مسایل سیاسی و اجتماعی مربوط به وطن خویش بیش از بیش علاقه مند می شدند.(27).
منابع و مآخذ این نوشته در نزد مؤلف محفوظ است.
این مبحث با معرفی روزنامه نگار دیگری همچنان ادامه دارد...