روزنامه ها و روزنامه نگاران کاشانی1-6) موبد بیدگلی
روزنامه ها و روزنامه نگاران کاشانی(1-6)
(بخش اول)
شیخ عبدالعلی موبد بیدگلی
سخنگوی مشروطه
تصویر چاپ سنگی شیخ عبدالعلی موبد بیدگلی
مقدمه:
شیخ عبدالعلی موبدبیدگلی از دانشمندان و روحانیان روشنفکر کاشان است که از روستا برخاست و در صف اول مبارزان و رهبران مشروطه خواه عصر قاجار قرار گرفت.روزگاری که وی در آن می زیست نقاط مبهم و پیچیده ی بسیاری دارد و همین سبب شده است تا گمانه زنی های فراوانی پیرامون مسلک و اندیشه های وی رقم بخورد. مشروطیت جریانی بود که می خواست رفتار افسار گسیخته ی دستگاه سلطنت را تحت قاعده و انضباط خداپسندانه ای درآورد و حاکمان را از خودرأیی و ظلم و ستم دورسازد. رشد و پیشرفت همه جانبه ی کشور آمال و آرزوی مشروطه خواهان مؤمن بود. البته معدود افرادی نیز با مشی سکولاریستی در پازل دشمنان ملت ایران حرکت می کردند. این که قرن گذشته را قرن خیانت لقب داده اند به واسطه ی همین گروه وابسته است. هرج و مرجی که در اواخر عصر قاجار دامنگیر کشور شد، آثار مخربی را بر اقتصاد و سیاست گذاشت و می رفت تا به روس و انگلیس استعمارگر بهانه بدهد که به عنوان نقض قرارداد 1907 ایران را به تجزیه بکشانند. فتنه ی بابی گری نیز می رفت تا شیرازه ی دین و مذهب و سرزمین اسلامی را از هم متلاشی سازد. دستگاه سلطنت قاجار نیز به جای آنکه به قوانین اسلامی تن در دهد،سعی می کرد تا مخالفان خود را با حربه ی اتهام بابی گری و فرنگ شیفتگی از میدان به در کند. انگلیس و نوچه ی بهایی اش هنوز که هنوز است، اصرار دارند تا تاریخ عصر مشروطیت را به میل خود تغییر دهند.به همین سبب روزنامه نگارانی چون عبدالعلی موبد بیدگلی در دنیای مجازی به صرف حضور در انجمن باغ میکده به عنوان بهایی یا صوفی معرفی می شوند. لذا این پژوهش، برقوت های روزنامه نگاران کاشانی تأکید دارد و تا زمانی که سخن و رفتار و آثار آنان در مسیر طبیعی و صحیح است، تکیه بر گمانه زنی های دیگراندیشان و خیانت پیشگان لزومی ندارد.
موبد کیست؟
شیخ عبدالعلی موبد در حدود سال 1270 هجری قمری در بیدگل که آن زمان یکی از قرای کاشان بود، به دنیا آمد. وی فرزند ملا محمد باقر بود وجدش عبد العلی نام داشت که طبق سنت معمول او را به یاد جدش عبدالعلی نام نهادند. پدر موبد از نخبگان وشریعتمداران بیدگل به شمار می رفت. هم اکنون قرآنی خطی وجود دارد که به دست خط وی است و بر آن این عبارت نقش بسته است: « اقل الخلیفه الراجی الی رحمت الله الملک الولی محمد باقربن ملا عبدالعلی الکاشانی البیدگلی به تاریخ 1249 ه.ق نوشته شده است». عبارت ثبت تاریخ این قرآن به صورتی معماگونه گویای مراتب فضل و دانش ملا محمد باقر است. شیخ عبدالعلی همچنین از جانب مادر از نوادگان مرحوم ملا محمدجعفر بیدگلی است که وی از شاگردان شیخ بهاءالدین محمد اصفهانی صاحب کتاب کشف الاثام می باشد.ملا محمد جعفر از عالمان بنام و مرجع دینی در عصر و منطقه خود بوده که در سال 1181 هجری قمری وفات نموده و مرحوم صباحی بیدگلی بدین مناسبت ماده تاریخی برای وی ساخته است:
ملا جعفر چو از قفای علما رفت و شد از آن نگون لوای علما
تاریخ وفاتش از صباحی جستم گفت آه که رفت پیشوای علما
در قبیله موبد عالمان دین فراوان بوده اند.وصاف بیدگلی در صفحه 34 کتاب چراغان به بعضی از آنان اشاره کرده است(1).
عبدالعلی پس از فراگیری علوم مقدماتی، رهسپار نجف اشرف گردید و به تحصیل و تکمیل علوم عقلیه و معارف و حدیث پرداخت و تا سطح اجتهاد پیش رفت. پس از بازگشت به وطن حدود دو دهه، در بیدگل به تحصیل و تدریس اشتغال یافت. طبق اسناد موجود،درحدود سال 1315ه.ق مدرسه علمیه ای در بیدگل، دایر گردید که موبد دست اندرکار تاسیس ومدیریت آن بود و مدتی نیز در آن مدرسه، تدریس می نمود.« حاج میرزا فرج ا... واصف بیدگلی در قصیدة بلندی که در ستایش موبد سروده است تصویری ازدوران کودکی ودانش آموزی خودرا به دست داده ودرآن ازشیخ عبدالعلی به عنوان یکی ازمهم ترین عوامل مؤثردرتاسیس و اداره این مدرسه علمی دربیدگل یادکرده است».(2)
موبد سرانجام به تهران مهاجرت کرد و در سلک مریدان شیخ هادی نجم آبادی درآمد و در دبستان های نوین به تدریس مشغول گردید. وی که شاعری توانا بود، دربیتی از مثنوی شرح حال خویش سروده است: گشتم چو شماله ی شبستان / آموزگر یکی دبستان...(شماله یعنی شمع).(3)
جریان مشروطیت که آغاز شد،وی از اولین کسانی بود که به صف مبارزان مشروطه طلب پیوست و در سال 1322 ه.ق به عضویت انجمن سرّی آزادیخواهان تهران درآمد و در کنار افرادی چون سید حسن حسینی کاشانی ناشر روزنامه حبل المتین تهران، میرزا محمد علی خان غفاری کاشانی مدیر و نویسنده ی روزنامه های ثریا و پرورش،سیّداحمد خاوری سردبیر روزنامه ی ثریّا و مدیر روزنامه ی میزان، میرزا سید محمد مؤتمن لشکر نوری،حاج میرزا حسن رشدیه ، اعتضاد السلطان رئیس فوج خلج،مثمر الملک، موقر السلطنه داماد مظفرالدین شاه، میرزا مهدی خان وزیر همایون، قوام الدوله،ناصر خاقان...قرار گرفت و خود نیز دست اندر کار نشر روزنامه شد و در دوره ی مشروطه ی اول روزنامه ی «مدی » را منتشر ساخت (4) .
مؤلفان کتب چاپی خان بابا مشار به نقل از روزنامه های ادب و تربیت در باره ی وی چنین آورده اند:
« شیخ عبدالعلی بن محمد باقر بیدگلی کاشانی متخلص به صبحی، ملقب به موبد ( دانای بزرگوار) است. بی نهایت شاه پرست و وطن پرور از علوم عقلیه و نقلیه و معارف حدیثه و قدیمه آگاهی و استحضار به کمال دارد.
با نگارنده ی اوراقش سابقه ی آشنایی و یگانگی بیش از آن است که در این نامه توان گنجایش داد. در این ایام از تألیفات خود به اداره فرستاده ... از الفبای اختراعی خود که برای فرا گرفتن اطفال دبستان، اسهل قواعد هجائیه است با کلیات تاریخی و حساب و جغرافیا به قدر ضرورت در این گنجینه ضبط است...(5).
« بیدگلی که در تعلیم و تعلم ابنای وطن با همت و غیرت زیاد تحمل بسی رنج و زحمت کرده و کتابی تألیف و طبع نموده که جامع هرگونه مطلب مفید از اصول دین و مسایل شرعیه و تاریخ و جغرافیا و نقشه و لغات فرس قدیم و غیره می باشد و مبلغی معلومات از آن به دست می آید.(6).
عبدالعلی موبد سخنگوی مشروطه
موبد در دوران استبداد صغیر(از ذیغعده ی 1325 تا جمادی الثانی 1327 ه ق )،پس از کودتای26جمادی الثانی 1326 ق. /23 ژوئن 1908/ که به فرمان محمدعلی شاه، مجلس شورای ملی را به توپ بستند از طرف علمای نجف و آزادیخواهان مشروطه مأموریت یافت تا به روسیه سفر کند و نظرات مردم ایران را به دولت روسیه گوشزد کند و نیز اعطای وامی را که قرار بود دولت تزاری برای محمدعلی شاه قاجار بفرستد، لغو نماید.
موبد تصمیم گرفت تا از طریق گیلان خود را به روسیه برساند.بنا به گزارش جعفر خمامی زاده در کتاب روزنامه های ایران از آغاز تا سال1329ق / 1289 ش.« شیخ عبدالعلی در شورشی که در گیلان، در سال 1337ه.ق / 1909 م. علیه دستگاه حاکمه ایران روی داده بود، شرکت داشت و وقتی که به دستور سفارت روسیه از تهران تبعید گردید، با استفاده از آشنایی خود با پانوف(Panoff) و به کمک وی توانست با نام مستعار « میرزا شیخ علی مجتهد» به سن پطرزبورگ برود. شیخ عبدالعلی در این شهر و برای جلب نظر مساعد مردم به نفع ایران خطابه های بسیاری ایراد نمود»(7).و توانست با تبلیغات خود علیه محمد علی شاه و انتشار سخنرانی هایش در مطبوعات روسی وانگلیسی توجه اندیشمندان و سیاست مداران را به اختناق حاکم در ایران در آن دوره سیاه جلب نماید.
پانف مترجم روسی عبدالعلی موبد
ابراهیم فخرایی در کتاب گیلان در جنبش مشروطیت نوشته است که: «پانف بعد از بمباران مجلس مورد غضب شاه واقع شد و سفارت روس به اشاره شاه او را به قفقاز تبعید کرد. پانف در سر راهش به قفقاز با شیخ عبدالعلی بیدگلی(مؤید) آشنا شد. پانف او را به نقاط مختلف روسیه می بُرد و برایش جلسات سخنرانی ترتیب می داد و بیاناتش را با جملاتی شیوا برای روسی زبانان ترجمه می کرد، و هدف این تلاش ها اقامه دلیل بر درستی گزارش های خبرنگار و مستولی بودن کابوس استبداد بر پیکر آزادی ایران و جلب پشتیبانی آزادی دوستان ملت روس نسبت به ملت ایران بود.»(8).
علی ابوالحسنی،(منذر) با استناد به نوشته های ابراهیم نوایی و احمد کسروی، شخصیت دیگری از پانوف ارائه کرده است،وی می گوید: « پانوف از اهالی بلغارستان و صاحب منصب قشون بود. در گرماگرم مشروطه، در دفتر دو روزنامه به نام های رچ و روسکوپه سلوو منتشره در روسیه تزاری به عنوان خبرنگار کار می کرد.(8) او به گروه ادوارد براون و مستر لنچ وابسته بود که تقی زاده و یارانش را در دوران استبداد صغیر در اروپا می چرخاند. پانوف در زمان خبرنگاری خود در تهران، علاوه بر نگارش کتابی علیه محمدعلی شاه، چند خبر محرمانه که به گفته مطلعین، جعلی و ساختگی بوده، منتشر کرد. این اخبار، مبنی بر گفت وگوی شاه با کلنل لیاخوف و سفارت روس در ایران برای کودتا علیه مشروطه خواهان و تار و مار کردن آن ها بود. پانوف اخبار را برای یک انگلیسی ساکن سن پترزبورگ فرستاد؛ او نیز نسخه های ترجمه شده را برای پروفسور براون در لندن ارسال کرد. این اخبار دستاویز خوبی برای براون و کمیته مشهور پرشیا کمیتی که مستر لنچ سرپرستی آن را بر عهده داشت؛ گردید. براون مضمون نسخه ها را به دو زبان روسی و انگلیسی در کتاب خود به نام شورش ایران به چاپ رساند. شیخ حسن نامی تبریزیان از کیمبریج نیز، نسخه ها را به فارسی ترجمه کرد و ترجمه خود را برای روزنامه شمس در استانبول فرستاد که روزنامه های دیگر فارسی زبان از آن رونوشت گرفتند. یک آزادی خواه روسی به نام م. پاولوویچ س. ایرانیسکی نیز نسخه روسی آن را در یک روزنامه روسی منتشر کرد،(9) و این در حالی است که به نوشته عبدالحسین نوایی آن خبرها، ساختگی و دروغ بودند.(10)
اقداماتی از این دست، به اخراج پانوف بلغاری عضو حزب سوسیال دمکرات روسیه و جاسوس انگلیس ها (11) انجامید و سبب بازگشت دوباره او به روسیه شد. در آن زمان، محمدعلی شاه برای تامین مخارج دولتی و رفع مشکل اقتصادی دولت، در صدد استقراض از روس و انگلیس برآمد و در این باره گفت وگوهایی هم انجام داد. توفیق شاه در این زمینه، مشروطه خواهان را در تأمین مقصود خویش که از پا درآوردن محمدعلی شاه بود با مشکلات بیشتری مواجه می کرد. به همین دلیل، بر تلاش آن ها در جهت ممانعت از این کار افزوده می شد؛ از آن جا که مسأله استقراض از بیگانه مطرح بود، عناصر مستقل و دیندار جنبش نیز با آن مخالفت می کردند(12) ،(13).
اثرگذاری موبد
شیخ عبدالعلی موبد و پانوف در گیلان به این نتیجه رسیدند که همکاری میان آن ها،به نفع دو طرف خواهد بود. پانف عضو کمیته سوسیال دموکرات قفقاز و مخبر روزنامه های روسی بود، و علی الظاهر نمی توانست با دولت روسیه ارتباط صمیمانه ای داشته باشد؛ از طرف دیگر به انگلیس نیز متعهد بود و لازم بود تا اوضاع ایران را در نزد جهانیان آشفته و ناامن جلوه دهد تا شرایط تجزیه ایران توسط روس و انگلیس فراهم آید.بنابر این با عبدالعلی موبد همراه شد و سمت مترجمی وی را بر عهده گرفت . موبد نیز او را در مسیر اهداف خود به خدمت گرفت و به نتایج خوبی نیز دست یافت. موبد در این سفر با آزادی خواهان روسیه آشنایی پیدا کرد و مراتب مظلومیت ملت ایران را به آنان انتقال داد. انعکاس گفته های او در جراید روسیه و اروپا بازتاب گسترده ای پیدا کرد و محافل دولتی پطروگراد و لندن را به دست و پا و تکاپو انداخت. این نیز از جمله عواملی بود که می توانست در برکناری محمدعلی شاه قاجار کمک شایانی نماید.
سرانجام موبد
سال مرگ موبد بیدگلی به دلایلی به درستی روشن نیست. مبشر همایون شیرازی مترجم کتاب انقلاب ایران (نوشته ادوارد براون) به مناسبتی در حواشی آن کتاب تقریبا در سال 1329 ش نوشته است « پانزده سال آخر عمرش، نگارنده او را در تهران می دیده اند و اندک آشنایی با احوال او داشتم، مردی بی آزار و با مناعت بود. روی هم رفته طلبه فاضلی بود چند سال پیش در غایت تنگدستی در گذشت، روانش شاد (انقلاب ایران، ص279).
او در سال1318 خورشیدی یعنی در اوج اختناق رضاخانی بدرود حیات گفته است وبنا به گفته یکی از بازماندگانش وی را در قبرستان ابن بابویه تهران دفن کردند و اکنون حتی اقوام اوجای آرامگاهش را نمی شناسند(14).
منابع و مآخذ این نوشته در نزد مؤلف محفوظ است. این مبحث همچنان ادامه دارد...