روزنامه ها و روزنامه نگاران کاشانی(2-4)مؤیدالاسلام
روزنامه نگار نستوه
(بخش دوم)
مؤیدالاسلام سید جلال الدین حسینی
کاشان- نمایی هوایی از قلعه جلالی مربوط به دوره خوارزمشاهیان
ویژگی های دیگر حبل المتین کلکته
استادمحیط طباطبایی درتاریخ تحلیلی مطبوعات ایران می نویسد:
پیدایش روزنامه به زبان فارسی از هند آغاز شده است...با توجه به اینکه در آغاز صده سیزدهم هجری یا نوزدهم میلادی، زبان فارسی، هنوز زبان رسمی و ادبی کشور هند و در آن سرزمین مورد احتیاج و استفاده و استعمال عمال حکومت شرکت شرقی بود... هنوز حساب کاملی از روزنامه های فارسی چاپ هندوستان و در دوران حکومت کمپانی شرقی برگرفته نشده است. احتمال می رود در آینده از فاصله زمانی 1780 که نخستین نمونه مطبوعات هند به زبان انگلیسی در بنگال انتشار یافت تا انتشار روزنامه مرآت الاحوال فارسی که در 1820 به وسیله « راما موهان روی» مصلح مذهبی هند و در کلکته منتشر گردید، بتوان نمونه های دیگری هم جست... انتشار مرآت الاحوال در 1324 هجری صورت گرفته که بر تاریخ ظهور روزنامه میرزا صالح قریب سی سال تقدم زمانی دارد.... ایجاد روزنامه ی حبل المتین در کلکته که از 1311 قمری( یا 1272 ش) تا 1309شمسی یعنی مدت سی و هفت سال متوالی انتشار یافت، دلیل است بر آنکه استعمال زبان فارسی در روابط عمومی مردم هند دنباله ی رواج ممتدی داشته و توجه اقوام شبه جزیره هند به مسأله زبان های بومی نواحی مختلف بعد از خروج انگلیسی ها از هند، زبان فارسی را نیز از جریان استعمال روز بیرون برده و به بایگانی تاریخ هند سپرده است(13).
نامه خانم فرخ سلطان حبل المتین به باستان شناسی کاشان
روزنامه حبل المتین از سال اول تا سال ششم، به خط نستعلیق چاپ میشد. از سال هفتم، هشتم و نهم با حروف چاپی، منتشر گردید. از سال نهم به بعد تا سال چهاردهم به بعد، صرفاً با حروفی سربی چاپ شده است.
روزنامه حبل المتین انگلیسی، در هر شماره پنج هزار نسخه منتشر می شد.و فارسی آن در ابتدا 1500 نسخه بیرون می آمد و بعد از انقلاب مشروطیت از 2500 به 25 هزار تا 35هزارنسخه رسید(14). دکتر محمداسماعیل رضوانی، در مقالهای به تعداد مجلات و نشریات چاپ شده در دوره مشروطیت اشاره کرده و تیراژ روزنامه حبل المتین را 25 هزار نسخه اعلام کرده است.(15)
«عده خوانندگان حبل المتین متجاوز از صد هزار ... می باشد. ...موزون ترین و مفیدترین وسیله برای اعلان دهندگان صفحات حبل المتین است... اعلان به هر زبان که باشد.... اشاعه تواند یافت»(16).
تنها روزنامهای که هر مطلبی و از هر کجا میرسید بدون سانسور به چاپ میرساند،حبل المتین بود.فقط مطالبی که به ضرر اسلام و ایران بود، در این روزنامه به چاپ نمیرسید.بخش قابل توجهی از این نوشته ها نامههایی است که از جاهای مختلف دنیا به دفتر حبل المتین می رسید. در یکی از این نامهها که از اسلامبول (استانبول) پایتخت عثمانی رسیده، نویسنده آن نوشته من یک شماره مربوط به سال پانزدهم انتشار حبل المتین را دیدم که خیلی جالب بوده است.
بخش زیادی از حبل المتین را اخباری پر میکرد که از طریق تلگراف به دفتر و اداره روزنامه مخابره می شد حجم تلگرافهای رسیده به روزنامه و انتشار آن، بسیار زیاد بوده است.
نامه دیگر خانم فرخ سلطان حبل المتین به باستان شناسی کاشان
پشتوانه مردمی حبل المتین:
روزنامه حبل المتین در طول دوران انتشار خود54 مرتبه توقیف گردید. از جمله در سال 1317 به دلایل سیاسی از توزیع حبل المتین در ایران جلوگیری شد و به مدت هشت سال نیز از سوی دولت هند توقیف بود. این ماجراها تا سال 1303 شمسی به درازا کشید.
میرزا علی اصغر خان اتابک ملقب به امین السلطان،از جمله نخست وزیرانی است که اصلاً حاضر نبود حتی یک شماره روزنامه حبل المتین به ایران بیاید. به طوری که تنها یک بار، به دستور وی به مدت 4 سال از ورود به ایران منع شد. به طور کلی رابطه حبل المتین و امین السلطان بسیار بد بود. آن گونه که «بعد از توقیف جراید فارسی منتشر خارج توسط امین السلطان به سال 1318ق.(1901 م.) و مساعی مبذوله توسط حبل المتین در راه انفصال مشارالیه» تکفیر نامه امین السلطان از سوی علمای نجف به وسیله این روزنامه منتشر شد(17).
انگلیسی های حاکم بر هندوستان و دولت هند به راحتی اجازه چاپ نمیدادند. حتی شش سال اجازه نمیدادند که حبل المتین به تهران بیاید. بر همین اساس روزنامه را در کیسه های آرد و بشکههای نفت و صندوق چای و ادویه جات به ایران می آوردند.انگلیسیها کیسههای چای را بازرسی میکردند تا روزنامه حبل المتین به ایران منتقل نشود. وقتی به مؤیدالاسلام گفتند که ظرف 48 ساعت باید از هند خارج شود، به مردم گفت که انگلیسیها،همه ی زندگی ام را از من میگیرند و میخواهند من را از کلکته بیرون کنند.مسلمانان چند شهر هند از جمله حیدرآباد و دکن به دفاع از او برخاستند. در چنین وضعی، یک دفعه 12 و به نقلی دیگر22 روز، در حمایت از مؤیدالاسلام در روزنامه حبل المتین تحصن کردند و خواستار رفع توقیف روزنامه شدند. حتی مردم، اداره پست را 32 روز، تعطیل کردند و نگذاشتند چیزی از پست خانه هند جا به جا شود. چون نسبت به تعلل در توزیع روزنامه اعتراض داشتند. حتی تهدید کردند که اگر روزنامه منتشر نشود در سر تا سر هند، مغازههای خود را باز نمیکنندو این گونه اجازه ندادند که مؤیدالاسلام از کشورشان اخراج گردد یا روزنامه حبل المتین تعطیل بشود(18).
این تحصنها نشانگر آن است که روزنامه حبل المتین، پشتوانه اجتماعی پیدا کرده بود. مؤیدالاسلام در شهرهای مختلف ایران و در شهرهای هند،نمایندگیهایی داشت که دست اندر کار توزیع روزنامه بودند. در اروپا نیز نمایندگیهایی داشت. روزنامه به سیستان و بلوچستان پاکستان فعلی میآمد و از آن جا به بوشهر و شیراز میرسید.
حاجی زین العابدین تقی اف که یک سرمایه دار مسلمان ایرانی اهل باکو و سهامدار شرکت نفت بود،در قفقاز زندگی میکرد. به صداقت مؤیدالاسلام نیز ایمان داشت؛وقتی انگلیسیها اجازه ندادند که حبل المتین به دست ایرانیها برسد، به خرج خود دو کشتی سریع السیر خرید. یکی از این کشتیها به هند میرفت و دیگری از هند به ایران بر میگشت و نسخه های حبل المتین را به ایران انتقال می داد. تقی اف 2500 نسخه حبل المتین فارسی را میخرید و برای علما و دانشمندان بلاد اسلامی میفرستاد. این روزنامه 10 سال در نزد روحانیون، علما و روشنفکران نجف و ایران رایگان توزیع می شد و همین بر محبوبیتش افزوده بود(19).
مبانی فکری مؤیدالاسلام:
عکس منحصر به فرد مؤیدالاسلام
سید جلال الدین حسینی گرایش عمیق دینی و مذهبی خود را تا آخر حفظ کرد. حتی عمامهاش را برنداشت. عمامه سیادت داشت.
علاقه زیادی به ایران داشت.به دنبال آن بود تا ایرانیان را با سرنوشت خودشان و وضع کشور آگاه سازد. وی هر هفته مقالات 20صفحهای و یا 12 صفحهای مینوشت که موضوع آن وطن خواهی بود. در هر ماه، چهار شماره حبل المتین در قطع رحلی و بزرگ بیرون می آمدو هر کدام از این شمارهها نیز 24 یا 28 صفحه داشت. لااقل 12 صفحه سر مقاله هر شماره متعلق به مؤیدالاسلام بوده است. این سر مقالهها در مورد وضع ایران و اقتصاد و مشکلات کشور نوشته میشد.
حبل المتین به استثنای سخن گفتن از مشکلات جامعه ایرانی،به مبارزه فکری با استعمار نیز می پرداخت. شاید بتوان همین مسئله را از جمله دلایلی دانست که باعث می شد تا این روزنامه بارها و باها از سوی حکومت استعماری هند توقیف شود. به طوری که در یکی از این توقیف ها، روزنامه هشت سال منتشر نشد.
مؤیدالاسلام، در انگیزه و در افق های نظری آدم درستی بود. او روزنامه نگاری را ابزار کسب ثروت و مقام قرار نداده بود. به همین سبب مسلمانان هند و گجرات،یاریگر او بودند.
در بیشتر مطالب حبل المتین مسائل اجتماعی در سطح کلان با ساختار سیاسی پیوند خورده است.از نظر دست اندرکاران نشریه مهم ترین مشکل جامعه ایرانی ضعف ساختار سیاسی و وجود اسنبداد بود. بنابراین از نظر آنان با اصلاح این وضع وحاکم شدن مشروطه و قوانین مدون اکثر معضلات اجتماعی نیز حل خواهد شد (20).
اعلام وصول مدارک مؤیدالاسلام و انتقال به موزه
سید جلال حسینی، مظفرالدین شاه را آدم خدمتکاری میدانست. از این نظر که فرمان مشروطیت را امضا کرده بود و آدم فهمیده دست به چنین کاری می زند. مثلاً درشماره اول سال پنجم انتشار روزنامه حبل المتین (8 نوامبر 1897)، در مقالهای با تیتر «چه شکر گویمتای کارساز بنده نواز»، گفته است: «به اقبال بی زوال اعلی حضرت اقدس قدر قدرت ملک الملوک اسلامیان پناه السلطان بن السلطان بن السلطان و الخاقان بن الخاقان بن الخاقان السلطان مظفرالدین شاه قاجار خلد الله ملکه و سلطانه سال چهارم جریده فریده حبل المتین به میمنت و مبارکی ختم بخیر شد...». حتی روزنامه حبل المتین، اسم پادشاه را درشت تر از خط متن به چاپ میرساند و بعد از کلی توصیف به اسم پادشاه قاجار میرسد.
همین شاه بود که لقب موید الاسلام را به او داد و او با این لقب شهره گردید، لیکن، بارها و بارها مورد نظر سوء دربار ایران قرار گرفت.
موید الاسلام مردی مبارز بود و همه عمر خود را صرف اصلاح ایران نمود. اما در 9 سال آخر زندگی خود،اعتقادی به رضاشاه پیدا کرد و تصور می کرد که وی آدم وطن خواهی است و قدرت آن را دارد که کشور را نجات دهد. (21) .
حمایت از متحدالشکل کردن لباس مردم ایران، تایید اقدامات سرکوبگرانه رضاشاه به بهانه تلاش در جهت رفع فساد و ظلم، گذشتن از تخلفات گسترده در انتخابات مجلس شورای ملی، بی گناه جلوه دادن رضاشاه در فسادهای اداری از جمله حمایت های یک سویه حبل المتین از رضاشاه در این دوره است. به همین دلیل بودکه تیراژ نشریه در این ایام به دو هزار نسخه نزول یافت. برخی نابینایی موید الاسلام را در این دوره دلیل عدم کنترل وی بر نشریه می دانند. زیرا در سال های پایانی انتشار حبل المتین، روزنامه توسط دختر وی(به عنوان دبیر ثانی) مدیریت می شد (22) .
قابل ذکراست که رضا شاه قدرت خود را با نفاق به دست آورد؛ او در ابتدا به اسلام و اهل علم ابراز ارادت می کرد و حتی با پای برهنه درهیأت های عزاداری محرم شرکت می جست. به طوری که آیت الله میرزای نایینی نیز شمشیری برایش فرستاد و از او حمایت کرد.اما وقتی قدرتمند شد به اسلام و روحانیت خیانت کرد.
سرانجام کارمؤیدالاسلام و روزنامه حبل المتین:
مؤیّد الاسلام ده سال پایان عمر خود را با نابینایی گذراند. وی با همین شرایط بر حبل المتین نظارت داشت، اما عملا انتشار روزنامه را به دختر خود، فخر السلطان که ف.س امضا می نمود، سپرده بود. در سال های پایانی انتشار حبل المتین طی نامه ای به مجلس شورای ملی تقاضای بازگشت به ایران و کمک مالی نمود. چهار سال طول کشید تا با این تقاضا موافقت شد و آن هنگامی بود که دیگر در قید حیات نبود(23). مرگ سیدجلال الدین حسینی پایانی بر حبل المتین بود. وی در 24 آذر 1309 ه.ش در دفتر روزنامه بر اثر سکته ی قلبی درگذشت.جنازه او را به صورت امانت درهند دفن کردندو پس از یک سال بنا به وصیّت او جنازه اش را به مشهد مقدس آوردند و در ایوان طلای شاه عبّاسی به خاک سپردند. علی اکبر دانش، مدیر مجله دانش در مراسم خاک سپاری وی سخنرانی کرد.
روزنامه حبل المتین در دوره ی دکتر مصدق با پی گیری دخترش فخر السلطان به ایران انتقال یافت و پس از مدتی به دلایل گوناگون از جمله مشکلات مالی به تعطیلی کشیده شد.
سهیل محمودی برای محمد گلبن تعریف کرده است که در دهه ی هفتاد سفری به نجف آباد اصفهان داشته است تا خواهرش را ببیند. در خانه را می زند و در همین حال می بیند که دو تا زن دعوایشان شده است و خانمی نشسته و گریه میکند ولی قیافه هندیها را دارد. از او می پرسد که خانم چرا گریه میکنی؟ آن زن هم می گوید:آیا اینها حق دارند که به من فحش بدهند؟ پدر من پنجاه سال، روزی 100 مرتبه اسم ایران را مینوشت. اما اینها نمیدانستند اسم ایران چه هست ولی امروز بچه من را در کوچه کتک زده اند و فحش داده اند. آن زن گفته بود من هندی نیستم، ایرانی هستم و این اسم پدرم. سهیل متوجه می شود که این فخر السلطان دختر مؤیدالاسلام است که بعد از پدر روزنامه حبل المتین را در ایران،منتشر می کرد(24).
منابع و مآخذ این نوشته در نزد مؤلف محفوظ است.
این مبحث همچنان ادامه دارد...