روزنامه ها و روزنامه نگاران کاشانی(1-4)مؤیدالاسلام
روزنامه نگار نستوه
(بخش اول)
مؤیدالاسلام سید جلال الدین حسینی
معروف ترین روزنامه ی دوران ناصری و مظفری و مشروطه ، روزنامه حبل المتین کلکته است که 39 سال و دو ماه و شش روز به زبان فارسی در هند و ایران منتشرشده است.(1).
مدیر این نشریه سیّد جلال الدّین حسینی کاشانی ، ملقّب به « مؤید الاسلام » و مشهور به حبل المتین فرزند سیّد محمّد رضا مجتهد کاشانی است که در روز شنبه 13 رجب 1280ه.ق در محله کلهرکاشان به دنیا آمد.مادرش سلطان خانم دختر آقا میرمحمد علی شیخ الاسلام بود.نیاکان سیدجلال تا حضرت امام سجاد علیه السلام همه از اجله ی علما و دانشمندان عصر خود بوده اند،از جمله ملا محسن فیض کاشانی از همین خاندان است.برادر بزرگش حاجی سید محمد علی بودکه به او «آقا بزرگ»می گفتند و از علمای بزرگ زمان خود بود. برادر کوچکترش میر سیدحسن نیز از روزنامه نگاران بنام عصر مشروطیت است.خواهرش فرخ سلطان در عنفوان جوانی پیش از ازدواج فوت کرد و خواهر دیگرش ملک خانم با فقیه و خوشنویس نامدار عصر قاجار،،میرسیّدمحمّد حسینی ملقّب به صدرالاسلام فرزند میرسیّدعلی کلهری(وفات1339 ه.ق) ازدواج نمود و آیتاللّه سیّدخلیلاللّه حسینی فقیه، تربیت شده ی این بیت است.
آیتاللّه سیّدخلیلاللّه حسینی فقیه خواهر زاده مؤیدالاسلام
گفتنی است میرسیدخلیل الله در فقه ، اصول ، فلسفه ، منطق ، حکمت و ادبیات عرب و فارسی و در خط نسخ و نستعلیق سرآمد روزگار بود که در سال1306 ه.ق متولد و در مرداد ماه 1346 شمسی رحلت یافت .(2)
سیّد جلال الدّین مقدمات علوم را در زادگاهش گذراند و پس از فوت پدر به همراه برادر بزرگش سید محمدعلی راهی اصفهان شد و در نزد حجت الاسلام عبدالمعالی مرحله ی سطوح مقدماتی را آموخت و سپس در مدرسه ی صدر نزد آخوند ملّا محمّد کاشی و آیت الله شریعت اصفهانی سطوح عالی را فرا گرفت. پس از پنج سال تحصیل در آن شهر به زادگاهش کاشان بازگشت. اندکی بعد عزم عتبات عالیات کرد و به عراق رفت و در سامرا نزد آیت الله میرزا محمّد حسن شیرازی دروس خارج فقه را آموخت. در سال 1305 ه.ق به وطن بازگشت و به تهران رفت و از آن جا قصد زیارت کرد و از طریق گرکان به خراسان رفت و پس از زیارت ثامن الحجج (ع)به سمت بندرعباس حرکت کرد.در توقف 45 روزه ای که دربندرعباس داشت،با مصلح زمان سیّد جمال الدّین اسدآبادی دیدار کرد و با اندیشه های بلند وی آشنایی یافت. سید جمال که در پی ریشه کن کردن استبداد و استعمار و خواستار اتحاد مسلمانان بود،تأثیر زیادی بر وی گذاشت و سرآغاز شکلگیری فصل تازهای در زندگی مؤیدالاسلام شد، به طوری که تا پایان عمر، وی را به خود مشغول داشت(3). میرزا ملکمخان ناظمالدوله نیز سیدجمال را در این سفر همراهی می کرد. ظاهراً این ملاقات به وسیله ی مؤیدالاسلام از پیش هماهنگ شده بود زیرا به مدت 12 روز و به قولی دیگر 22 روز، در یک خانه با هم مشغول بحث و تبادل نظر بوده اند (4). ناصرالدین شاه به منظور کشف افکار و اندیشه های سید جمال، وی را به تهران فرا می خواند، مؤیدالاسلام در این سفر همراه او بوده است. این ارتباطات مقدمه ای برای مکاتبات بعدی میان آن ها می شود.
سیدجمال الدین اسدآبادی
مؤیدالاسلام در پایتخت ازسید جمال خداحافظی می کند و به جنوب برمی گردد و روانهی سرزمین عمان می شود. از ملاحظه ی وضع عمانات تأثر خاطر پیدا می کند و نامه ای به میرزا علی اصغر خان امین السلطان صدر اعظم ناصرالدین شاه می نویسد و توضیح می دهد که سید ترکی فرزند سید سعید، امام مسقط ،هنوز تحت نفوذ و سلطه ی انگلستان درنیامده است و چنانچه دولت ایران اندک توجهی به وی نماید، می تواند او را به حکومت ایران متمایل سازد؛ متأسفانه به پیشنهاد وی ترتیب اثر داده نمی شود.
توقف در کشور عمان، یک سال و نیم به طول می انجامد تا سرانجام آب و هوای آن جا سبب بیماری وی می شود.در سال 1308 ه.ق برای معالجه به بمبئی هندوستان می رود. پس از بهبودی، تجارتخانه ای تأسیس می کند و در بمبئی به کتاب فروشی می پردازد.اندکی بعد برای توسعه ی فعالیت های تجاری و تحصیل معاش به طرف مشرق هند حرکت می کند و پس از سیاحت مدرس، رنگون، سنگاپور و پنانک....به کلکته واردمی شود و از آن جا به شمال هندمسافرت می کند. بدین ترتیب سر تا سر هند را سیاحت می کند و با چند نفر از تجار هندی وارد معامله می شود.با سرمایهای که به دست می آورد، به کلکته برمی گردد و چون آب و هوای آن شهر را با وضع مزاجی و حالت روحی خود سازگار می یابد، مقیم کلکته می شود و با دختر یکی از تجار مسلمان هندی نیز ازدواج می کند.
مکاتباتی که بین سید جمال و میرزا ملکمخان ناظمالدوله، سفیر ایران در لندن، و مؤیدالاسلام انجام می گیرد، آن ها را به این جمع بندی می رساند که مردم ایران نیاز شدیدی به انقلاب فکری دارند که درسایهی آگاهیبخشی روزنامههای آزاد و فارسیزبان امکانپذیر می گردد.(5) با توجه به فضای استبدادی داخل ایران و وجود نظارت شدید و سانسور بر مطبوعات داخلی، این سه تن تصمیم می گیرند که روزنامههایی را در بیرونمرزهای ایران انتشاردهند .
سید جمال روزنامهی «عروه الوثقی» را در پاریس منتشر می سازد. میرزا ملکمخان روزنامهی «قانون» را در لندن از چاپ بیرون می آورد و مؤیدالاسلام نیز روزنامهی «حبلالمتین» و چند روزنامه ی دیگر را در کلکته انتشار می دهد.
روزنامهی حبلالمتین فارسی بود که در سال 1311هـ.ق منتشر شد.هفته نامه ی «مفتاح الظّفر»در سال 1315ه.ق و روزنامه « آزاد » و روزنامه اردو زبان «کلکته» و هفته نامه « ملک و ملّت »به زبان انگلیسی در سال1321ه.ق برای آشنایی مسلمانان هند منتشر گردید.در سال 1325هـ.ق. نیز روزنامهی حبلالمتین ایران که شاخهای از حبلالمتین کلکته بود، توسط برادرش، سید حسن کاشانی، در تهران انتشاریافت (6).
مؤیدالاسلام علاوه بر روزنامه نگاری و نویسندگی ، شاعری اجتماعی و سیاسی نیز بود و در شعر « مؤیّد » تخلّص می کرد.
شکل و محتوای روزنامه حبل المتین کلکته
روزنامه حبل المتین در 24 صفحه به طور هفتگی منتشر می شد. این روزنامه در 9 سال اول انتشار از کاغذ مرغوب استفاده می کرد. لیکن بعدها به دلیل مشکلات مالی به استفاده از کاغذ معمولی روی آورد. »(7)
به عنوان نمونه شماره 45 سال چهاردهم دارای این ویژگی هاست:
در بالای صفحه: شماره نشریه،سال انتشار و شماره صفحه. در وسط، نام حبل المتین. بالای عنوان نیز عبارت«روزنامه مقدس» آمده است. در قسمت چپ عنوان قیمت اشتراک در هند، برمه، ایران، افغانستان، عثمانی، مصر، اروپا، چین، روسیه و ترکستان درج شده است. در سمت راست عنوان نوشته شده:«حبل المتین کلکته»... «کلیه امور اداره با مدیر کل موید الاسلام است».«هر دوشنبه طبع و سه شنبه توزیع می شود» و در زیر آن تاریخ انتشار به هجری قمری و میلادی ذکر شده است. عناوین مطالب این شماره روزنامه به قرار زیر است:
قانون اساسی و شورای ملی ایران؛لشکر(درباره لشکرهای کشورهای مختلف و مدت خدمت)؛بوشهر؛اعلان؛مکتوب از سلماس و یا اظهار حقیقت(از شماره گذشته)؛مکتوب از واشنگتن؛به نام نامی مشروطیت ؛از ماست که بر ماست: یکی از اعضای گمرک خلیج می نویسد؛ به نقل از روزنامه شریفه انجمن مقدس ملی اصفهان؛ آنچه می بینیم به بیداریست یا خواب؛ تلگراف ...
موید الاسلام گاهی سرمقاله های پنج شش صفحه ای در روزنامه خود منتشر می کرد. روزنامه حبل المتین به تدریج که دچار تنگناهای مالی شد، بسیار تلاش می کرد تا به جذب آگهی و اعلان روی آورد(8).
پژوهشگران روزنامه ی حبل المتین
دکتر ناصرالدین پروین از کسانی است که راجع به تاریخ مطبوعات ایران، کار کرده است.وی به دوازده شماره از سالهای اول و دوم روزنامه حبل المتین دست یافته و مقاله ای نیز در این زمینه نوشته که در آمریکا چاپ شده است(9).
محمد گلبن دیگر پژوهشگر تاریخ مطبوعات است. وی بیش از هفت سال دوره 42 ساله روزنامه فارسی زبان حبلالمتین چاپ کلکته هند را مطالعه و بررسی کرده و توانسته است بالغ بر 9هزار عدد فیش تحقیقی فراهم آورد. به گفته ی خودش حدود یک وانت پر فیش چکیده نگاری کرده است به طوری که اگر کسی دنبال سیاست باشد، به مقالات سیاسی روزنامه دست می یابد. یا اهل فرهنگ می توانند به مقالات فرهنگی حبل المتین دسترسی یابند. این پژوهشگر مجموعه شماره های حبل المتین انگلیسی و مفتاح الظفر را به آستان قدس رضوی اهدا کرده است که در سالنی حدود 87 متر مربع نگهداری می شود. روزنامه های مؤیدالاسلام امروز در آرشیو گروه مطبوعات مدیریت اسناد و مطبوعات آستان قدس رضوی جایگاه ویژه ای پیدا کرده است(10).
سیدفرید قاسمی، محمد صدرهاشمی، ادوارد برون،دکتر محمداسماعیل رضوانی، کمیل نظام بهرامی، محمد رضا خطیبی نژاد، علی ططری و افسانه روشن نیز در پژوهش های خود به حبل المتین و مؤیدالاسلام پرداخته اند که درخور توجه و اعتناست.
محمد گلبن در مصاحبه ای گفته است:
اغلب روزنامه نگاران ما کاشی (اهل کاشان) بودند. البته روزنامههایی هم در تبریز و استانبول و مصر منتشر میشد ولی بیشتر گردانندگان اصلی روزنامههای فارسی زبان در دوره مشروطیت و قبل از آن، کاشی بودند. یعنی نقش محوری قانون، هنر و ادب ایران، در دوره قاجاریه در دست کاشیها بوده. هم از نقاشی، هم از نثر و هم از شعر، هر چه را که در نظر بگیریم، کاشیها پیشگام بودند. مدیر حبل المتین، کاشی بوده. مدیر روزنامه ثریا که در مصر چاپ میشد، کاشی بوده. روزنامه قانون، گردانندگانش تعلق به منطقه اصفهان و مرکز ایران داشته است و به هر حال منطقه اصفهان بوده است. اما اگر نظرخواهی کلی بخواهیم داشته باشیم، گردانندگان این روزنامهها عمدتاً اصلشان کاشی بوده است. به محور اصلی همه اینها که برخورد میکنیم، مرکز ایران بود (11).
یوسف ناصری از وی سؤال کرده است: مناطق و نواحی مرکزی ایران، چه ویژگیهایی داشت که ساکنان آن مثل کاشانیها علاقه به کار فرهنگی پیدا کردند و در نهایت به روزنامه نگاری روی آوردند که یک کار فرهنگی دراز مدت است؟ آیا وجود امنیت در مرکز ایران در زمان استقرار سلسله سلطنتی صفوی در اصفهان، در این زمینه تأثیرگذاری قابل توجهی داشت؟
محمد گلبن پاسخ داده است: در مرکز ایران، مردم دورههای خیلی سختی را گذراندند. اما آدمی که آمده دست به انتشار روزنامه زده، معلوم است که آدم سخت کوشی بوده است. آدمی بوده که وجودش با کار سرشته شده بود.
ناصری می گوید: کار روزنامه نگاری به صورتی هست که اگر آدم هدف و انگیزه دراز مدت نداشته باشد، نمیتواند در این کار دوام بیاورد.
گلبن می گوید: بله؛ نمیتواند دوام بیاورد. اما کاشان در دوره صفویه به بعد هم، شعرا و نقاشان و هنرمندانش، در کار خودشان اول بودند. این سخت کوشی مربوط به تربیتی بوده که پیدا کرده اند.... به هر حال، روزنامه نگاری کاری است که آدم، هر وقت و در هر زمان میخواهد انجام دهد باید کمربندش را محکم ببندد.
مصاحبه گر سؤال می کند: شما بر چه اساس، این موضوع را به سخت کوشی فرضاً کاشانیهایی میدانید که به روزنامه نگاری روی آورده اند تا این که بخواهید بگویید آینده نگری؟
گلبن جواب می دهد:آینده نگری هم یک محور کار بوده است.من فکر میکنم، بیشترراهی که آقای جلال الدین حسینی کاشانی رفت،روی همان سخت کوشی بوده است که از پدر و مادرشان یاد گرفته اند.آدم که از دل کویر راه میرود، صد کیلومتر هم راه برود یک کاسه آب پیدا نمیشود. در قدیم هم جان آدم به یک مشک آب بستگی داشته که همراه میبرده اند(12).
منابع و مآخذ این نوشته در نزد مؤلف محفوظ است.
این مبحث همچنان ادامه دارد...