یمن، باتلاق آل سعود
یمن، باتلاق آل سعود
تخریب آثار باستانی یمن در حمله هوایی عربستان
حکومت هایی که مأموریت شان اجرای خواسته ها و نقشه های استعمارگران است، همواره سرانجامی شوم و سرنوشتی ذلت بار و ننگین انتظارشان را می کشد. دویست سال پیش هنگامی که وزارت مستعمرات انگلستان به فرمان خاندان روچیلد،نقشه می کشید که چه گونه منطقه خاورمیانه را زیر سلطه ی خود درآورد، هرگز فکر نمی کرد که روزی دست نشاندگان احمقش تمام بافته هایشان را پنبه خواهد کرد.
وقتی مستر همفر جاسوس انگلیسی روانه بغداد و بصره می شد تا طلبه ی بدبختی به نام محمد بن عبدالوهاب را که تعادل روحی و روانی نداشت،فریب دهد و نظامی کودک کشی چون محمدبن سعود را ور دست او قرار دهد، هرگز تصور نمی کرد که روزی تربیت شدگانش کاری خواهند کرد که همه ی هوش و ذکاوت مدیران انگلستان به سخره گرفته شود.
حمله ناجوانمردانه عربستان به سرزمین یمن ،نشانه ی اوج ضعف و ذلت این رژیم پوشالی است. تکفیری ها و سلفی ها و داعشی های تربیت شده آل سعود که در طول 3سال رذالت و گردنکشی در منطقه نتوانستند کاری از پیش ببرند، امروز بارشان را به گردن حکومت سعودی انداخته اند.
ارتش عربستان هرچند هم که مجهز باشد، باز قوی تر از ارتش آمریکا نیست. آمریکا در عراق و افغانستان شکست خورد و نتوانست کاری از پیش ببرد. ارتش سعودی نام عملیات های هوایی خود را طوفان قاطعیت گذاشته است، حال آنکه می داند موفقیتی در کار نیست ، همان طور که اربابان جهانی اش کاری از پیش نبردند. تنها می ماند نابود کردن زیرساخت های یمن و راه اندازی قتل عام زنان و کودکان و مردم بی پناه؛ درست همان چیزی که آرزوی همیشگی صهیونیسم بوده است و این خادم الحرمین بودن سعودی ها را زیر سؤال می برد و مچشان را نیز باز می کند زیرا تا کنون علیه اسرائیل هیچ موضعی نگرفته اند و در عوض به جان ملت های آزادیخواهی چون بحرین و یمن افتاده اند. مردم مسلمان منطقه با چه حجتی آن ها را خدمتگزار مکه و مدینه بدانند.
سرانجام این آتش افروخته ،دامن سعودی ها را خواهد گرفت چون تأسیسات نفتی عربستان در تیررس حملات انصارالله یمن است و بخشی از شاهرگ حیاتی جهان در دریای سرخ و باب المندب است. یمنی ها هفت میلیون رزمنده ی آموزش دیده ی از جان گذشته دارند و حال آنکه کل جمعیت عربستان 3میلیون نفر است .سرانجام هر اتفاقی هم که بیفتد به نفع جهان اسلام نیست .تشکیل ائتلاف ساختگی آمریکا و اسرائیل و عربستان علیه مردم مظلوم یمن، مشکلات جهان اسلام و منطقه را پیچیده تر خواهد کرد .
درباره ی یمنی ها چه می دانیم؟
مردم یمن عرب قحطانی هستند و عرب قحطانی مادر و ریشه ی عربیت است که عرب ها را بدان منسوب می دارند. اهل یمن بدون جنگ به دست امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) اسلام آوردند. به همین جهت اهل یمن پس از رسول خدا (ص) فقط پذیرای بیعت با علی مرتضی (ع) بودند. تشیع در میان دره ها و کوه های یمن جایی برای خود گشود و در دل ها مأوی گرفت.ولایت و حکومت آن حضرت مطلوب و ایده آل اهل یمن بود تا وقتی که امیرالمؤمنین علی(ع) رسماً و عملاً حکومت و ولایت را به دست گرفت، بیعت خود را دوباره تجدید کردند.اویس قرنی از صحابه برجسته علی مرتضی(ع) و محبوب پیامبر مکرم اسلام اهل بمن بود.امروز بمن جمعیت قابل توجهی شیعه دوازده امامی دارد.
اولین کسی که در یمن مردم را به مذهب زیدیه دعوت کرد یحیی بن حسین رسّی علوی در قرن سوم هجری است.
زید فرزند امام سجاد علیه السلام بود که معروف به زید شهید است.جاحظ بصری می نویسد: او از خطبای بنی هاشم بود و ابو حنیفه گفته است: من فقیه تر و حاضر جواب تر و خوش بیان تر از او ندیدم، ظاهراً ابوحنیفه در نزد او تلمذ کرده است. زید در کوفه اقامت داشت و از شاگردان واصل بن عطا الغزّال پیشوای معتزله بود، از این جهت پس از وی زیدیه پیرو اهل اعتزال شدند و مکتب معتزله را پذیرفتند.
سپس زید از کوفه به شام رفت و در رصافه در مجلس هشام بن عبدالملک حاضر شد و با او مکابره نمود، و هشام او را به زندان افکند و پنج ماه در زندان بماند. بعد از آن به مدینه و عراق بازگشت و گروهی از کوفیان او را به خروج بر امویان برانگیختند و درسال 120 هجری چهل هزار تن از مردم کوفه که بیشتر ایشان خوارج و پیروان علی بن ابی طالب بودند با وی بیعت کردند.
او مردم را دعوت به کتاب و سنت و جهاد با ستمگران و حمایت از محرومان و اعطای به مستضعفان می کرد.
هنگام خروج وی، یوسف بن عمر ثقفی فرمانروای عراقین بود. وی دعوت خود را نخست بیش از یک سال در مخفیگاه هایی با پیروان خویش در میان می نهاد و چون گروهی را طرفدار خود یافت، خروج کرد.
جنگ بین لشگریان اموی و زیدیه چند روز در کوچه های کوفه ادامه یافت تا این که امویان غلبه کرده او را کشتند و سرش را به شام فرستادند تا بر دروازه ی دمشق آویختند و جسدش را برتنه ی درخت خرما به دار کشیدند...سپس پیکرش را در سال 126 هجری پایین آوردند و سوزانیدند و خاکسترش را به رود فرات ریختند...
چون زید کشته شد، پسرش یحیی به خراسان گریخت و در آن جا قیام کرد. گروهی بر وی گرد آمدند و چون خبر او به امام جعفر صادق (ع) رسید، حضرت فرمود: او نیز مانند پدرش کشته خواهد شد و چنان شد، پس از وی کار زیدیه به دست محمد و ابراهیم افتاد.
محمد نفس زکیه در مدینه و ابراهیم در بصره خروج کردند و مردم بر ایشان گردآمدند و حضرت امام جعفر صادق(ع) از قتل هردوی آنان خبر داد.
مامقانی در مقیاس الهدایه می نویسد: حضرت امام باقر(ع) برادرش زید را از خروج بر بنی امیه و جهاد با ایشان منع کرده بود.
روایات شیعه در مورد او مختلف است؛ بعضی در ذم او حکایت می کند، زیرا بدون حق، دعوی امامت می کرد و عده ای بر علوّ قدر و جلالت شأن او شهادت می دهند و اگر بین دو قول را جمع کنیم، بدین نتیجه می رسیم که امام باقر(ع) از جهت تقیه او را نهی از خروج فرمود ولی خروج را بر وی حرام نکرد، بلکه از جهت شفقت و محبتی که به وی داشت، از بیم آنکه مبادا کشته شود، او را از این کار نهی فرمود.
فرقه های زیدیه که درتاریخ نامشان آمده از این قرار است:
1- ابرقیه. 2- ادریسیه. 3- جارودیه (سرحوبیه) . 4- جریریه (سلیمانیه). 5 - حسنیه. 6- حسینیه. 7- خشبیه (سرخابیه). 8- خلفیه. 9- دُکینیه. 10 - ذکیریه. 11- صباحیه. 12- عجلیه. 13- قاسمیه. 14- مرثیه. 15- نعیمیه. 16- یعقوبیه.
ادارسه یا ادریسیان که سر سلسله آنان ادریس بن عبدالله بن حسن بن حسن بن علی بودو از 112 تا 375 بر مراکش و آفریقای شمالی حکومت می کرد، اولین دولت مستقل شیعه ی علوی به شمار می رود.
دولت ائمه ی رسی در صعدای یمن (280 تا حدود 700 ه) و نیز دولت علویان طبرستان (250 تا 316 ه. ) از زیدیه بودند.
مردم یمن زیدی مذهبند و تا پیش از جمهوریت، امام ایشان در شهر صنعا می زیست.
در آغاز جنگ جهانی - پس از آنکه ترک ها سرزمین یمن را ترک گفتند - حمیدبن یحیی که از او با عنوان امام و امیرالمؤمنی یاد می کردند، توانست مستقلاً بر یمن حکومت کند، و طبق گزارش سیاحان و اخبار و اطلاعات رسیده دارای سیره ای نیکو و شیوه ای شرع پسند بوده و شخصاً برای گوش دادن به شکایات مردم جلوس می کرد و علیَ رغم تواضع و فروتنی، شخصیتی قوی دل و پر قدرت به شمار می رفت و با دست توانای خود بر سرزمین یمن آن چنان مسلط گشت که به هیچ بیگانه ای به هیچ وجه اجازه نمی داد در شؤون مملکتش دخالت کند؛ و نیز اجازه نمی داد دروازه ی تجدّد فراسوی یمن گشوده شود، تجددی که روح فضیلت و اخلاق و دین را از دست فرزندان اسلام در ممالک دیگر ربوده است. در زمان حکومت او هرکسی که اوضاع یمن را می دید، احساس می کرد کشوری دینی است و رژیم کلّی آن شریعت اسلام است؛ و این اوضاع مطلوب از برکات زمامدار آن یحیی حمیدالدین مایه می گرفت. فرزندان او نیز به همین منوال در این سرزمین حکومت کردند.اما متأسفانه دست بازیگر بیگانه عبدالله بن احمد وزیر را بر آن داشت تا براو یورش آورد و وی و فرزندانش حسین و محسن و یکی از نواده هایش حسین بن حسن را که خردسال بود در هفتم ربیع الاول 1367 ه.ق به قتل برساند. البته سیف الاسلام احمدبن یحیی انتقام این کار را از او گرفت و بر صنعا دست یافت. ( ر. ک. تاریخ شیعه ، علامه محمد حسین مظفر، ترجمه دکتر سید محمد باقر حجتی، صص 201 تا 214).
زیدیه معتقدند: هر فاطمی که شمشیر برکشد و قیام کند و مردم را به دین و تقوا دعوت کند، امام است. بنابراین امام خامنه ای مد ظله العالی را در عصر حاضر امام خویش و مفترض الطاعه می دانند. ( برای اطلاعات بیشتر در مورد زیدیه ر.ک. فرهنگ فرق اسلامی ، دکتر محمد جواد مشکور، ص134 و صص214 تا 220).
خداوند مردم انقلابی یمن را از شر اشرار و دسیسه های استکبار و صهیونیسم مکار حفظ فرماید.
حمایت مسلمانان از مردم یمن
راهپیمایی روز جمعه 14 فروردین 1394 پس از اقامه ی نماز جمعه در سراسر کشور در حمایت از مردم مظلوم یمن، حرکتی ارزشمند و مایه ی قوت قلب یمنی ها بود. راهپیمایی تهران نیز بعد از نماز جمعه و از در دانشگاه به سمت میدان انقلاب برگزار شد. در مجموع قابل قبول بود ولی انتظار بود که از این بهتر برگزار شود. زیرا این جا ام القرای جهان اسلام است.دست دانشجویان یمنی نیز درد نکند که خودشان به فریاد خودشان رسیدند و با آوردن پلاکارد و بنر و پرچم، راهپیمایی را بانشاط تر ساختند. از میان مسؤولان، من فقط حاج آقا محسن قرائتی را دیدم. برادر رزمنده الله کرم و جمع زیادی از برادران بسیجی و حزب الله نیز به موقع خود را به راهپیمایی رساندند و آن را از غربت بیرون آوردند . همان جا به ذهنم رسید که ای کاش شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، راهپیمایی های تهران را به خود مردم واگذار کند زیرا مردم با شوق فراوان وارد صحنه می شوند و آن گاه می بینند که مراسم مدیر ندارد. مجری توانمند نیست و وسایل صوتی ضعیف است و شعارها نفس گیر و آزار دهنده است.این موارد دراین راهپیمایی یه وضوح دیده شد. آن وقت به ذهن متبادر می شود که گویی عده ای عمد دارند که مردم را از صحنه بیرون برانند؛و این در سال همدلی و همزبانی زیبنده نیست.