چلّه های سدید پیروزی
چلّه های سدید پیروزی
آن چیزی که به فرش، قوام و کمال می بخشد و مایه ی دوام و ماندگاری آن می شود چلّهّ است. چلهّ به یک تعبیرشکل کمال یافته ی پشم و کنف و پنبه برای تهیه ی نخ و یا روده ی حیوانات برای کمان است. مراحل طولانی طی می شود تا به این نقطه اوج خود دست یابد. من خود مدّتی از دوران نوجوانی را در کارخانه های قدیم ورتابی کاشان چله تابی کرده ام و به رموز استحکام آن پی برده ام.
بعد از آن که ریسندگان خانگی پشم و پنبه ی آماده را به صورت نخ درآوردند و یا نخ های صنعتی را با چرخ و بُنچال به شکل بقچه ی کلاف آماده ساختند تازه در کارخانه ی ورتابی، کارگران این کلاف ها را روی چرخ دستی مخروطی شکلی که همچون چتر نیم بسته و از جنس نی است،قرار می دهند و محور مرکزی آن را داخل حفره ی سگگ کمربند مخصوص می گذارند و آن را مثل عقربه های ساعت به حرکت در می آورندو تارهای آن را روی چرخ ورتابی سوار می کنند.
نخ را روی دوک های چرخ ورتابی گره می زنند و مسیر پنجاه متری را می پیمایند. قلاب هایی هم در وسط سالن از سقف آویزان است که کمر نخ ها را نگه می دارد. درانتهای سالن نیز قلاب های دیگری تعبیه شده است که اتصال رفت و برگشت نخ ها را برقرارمی سازد.نخ های مبدأ و مقصد باچرخ ورتابی به هم متصل و سپس گردونه ی چرخ را به حرکت در می آورند و نخ ها را دوتا دوتا یا سه تا سه تا و بیشتر باهم تاب می دهند و به صورت چله ای محکم در می آورند.کارگران در طول روز دست کم بیست کیلومتر راه را طی می کنند تا بتوانند چند کلاف چله قوام یافته تهیه نمایند.
در طرف راست تصویر 5 وابیل نخ روی زمین دیده می شود. این نشان می دهید که کارگاه به روز تر شده و صنعت جای چرخ ریسندگی در منازل را گرفته است. در ضمن چله ای که تاب می خورد پنج لایی است چون 5 وابیل کنار هم چیده شده است.
تارهای نخ به سفارش استادکاران قالی، باهم تاب می خورد گفتیم گاهی دوتا گاهی سه تا و چهارتار و بیشتر دور هم تابیده می شوند و به صورت چله درمی آیند.شاید در گذشته چهل تار نخ هم تاب می خورده است که نام آن را چلّه (چهله) گذاشته اند. اعتبارقالی های کاشان یکی به خاطر استحکام چله ها و دیگر درست بافتن آن بوده است. نقشه های زیبای قالی با زیربنای سدید و محکم می تواند مشتری پسند شود.راهپیمایی روز اربعین نیز مایه ی قوام و اتحاد مسلمانان جهان است و هرچه اخلاص آن بیشتر باشد به زیبایی آن می افزاید.خطراتی که در طول تاریخ پیش روی زیارت سید الشهدا(ع) گذاشته شده است درجه ی اخلاص آن را بالا برده است.
آدمیزاد نیز این گونه است: هرکه در این بزم مقرب تر است / جام بلا بیشترش می دهند. بزرگان و فرهیختگان ما برای آن که خداوند مشتری آن ها بشود، چله نشینی می کردند. در میان شعرا نیز همین رویه مرسوم بوده است. نظامی گنجوی یکی از شعرای طراز اول ماست . وی هنر خود را مدیون چهل بار چله نشینی می داند.
انقلاب اسلامی ایران نیز مدیون شهدا و امام شهداست. امام راحل ما نیز خود اهل چله نشینی بوده است. کتاب اربعین نیز دارد. مجموعه احادیث و روایاتی است که عمل به آن ها اُسُّ و اساس شخصیت آدمی را می سازد. آموختن چهل حدیث از ائمه اطهار به نسل جوان، آن ها را در برابر بسیاری از خطرات بیمه می کند.
اربعین آن قدر اهمیت دارد که انقلاب اسلامی پیروزی خود را مدیون اربعین شهیدان سال 56 و 57 می داند.اگر حضور قاطع مردم در این اربعین ها نبود، شاید این انقلاب سال ها طول می کشید تا به پیروزی برسد.
جابر بن عبدالله انصاری بر اثر تکریم اربعین حسینی و زیارت حماسی اش درتاریخ ماندگار شده است. اهمیت کار او در این است که چله ی زیبایی را برای سیدالشهدا برپا نموده است:
یک زیارت حماسی
با حضور اولین زائر سیدالشهدا علیه السلام
نخستین زائر امام حسین- علیه السلام- جابر بود. در زمانى که همه از حکومت یزید در هراس و ترس بودند تنى چند با شهامت و تن دردادن به همه خطرات از امام به نیکى یاد کردند و به قاتلان و دشمنان او لعن و نفرین مى فرستادند یکى از پیشتازان برجسته این گروه جابر بود که هنوز چهل روز از شهادت حضرت سید الشهداء -علیه السلام- نگذشته بود که به زیارت تربت پاک او شتافت. زیارت جابر، یک زیارت عادى نبود، بلکه یک زیارت حماسى و توأم با اشک و آه و حسرت بود او با این عمل خود درسى بزرگ در زمینه ولایت و ابراز علاقه به خاندان پیامبر به آیندگان آموخت. او سه بار صدا زد: یا حسین!
آنگاه گفت چگونه دوستى است که جواب دوست را نمى دهد؟
چگونه مى توانى پاسخ بدهى در حالى که رگ هاى گردنت بریده شده، و خونت ریخته و سرت از بدن جدا گشته است؟
گواهى مى دهم که تو زاده بهترین پیامبران، فرزند سرور مؤمنان فرزند همزاد تقوى، از نسل هدایت پنجمین عضو اصحاب کساء فرزند سرور برگزیدگان الهى، و زاده فاطمه سرور زنان جهانى چگونه چنین نباشى در حالى که از دست سرور پیامبران غذا خورده، در دامن پرهیزکاران پرورش یافته اى، از پستان ایمان شیر خورده و با نور ایمان از شیر باز گرفته شده اى تو چه در زندگى و چه پس از مرگ پاک بوده اى، دل هاى مؤمنان از فراق تو آزرده گشته است ولى در زنده بودن تو شکى ندارند سلام و درود خدا بر تو باد، گواهى می دهم که در راه برادرت یحیى بن زکریا گام نهادى و مثل او به شهادت رسیدى.
سپس جابر به اطراف قبر نگریست و چنین گفت: "درود بر شما روان هاى پاکى که در آستان حسین -علیه السلام-خفته و در بارگاه او آرمیده اید! گواهى مى دهم که شما نماز را بر پاى داشتید زکات را پرداختید، امر به معروف و نهى از منکر نمودید با بی دینان به جهاد برخاسته خدا را پرستش نمودید تا آنکه مرگ را در آغوش کشیدید سوگند به خدائى که محمد -صلى الله علیه و آله- را به پیامبرى بر انگیخته، ما نیز در پاداش شما شریکیم.
چله ی سیدالشهدا
شکست جبهه ی کفر و نفاق
جبهه ی کفر و نفاق در سال جاری تمامی امکانات خود را به میدان آورد تا از راهپیمایی جهانی شیعیان حسینی (ع) جلوگیری کند.
سال گذشته یک مشت نادان را به میدان فرستادند تا به خیال خام خود با یک تکمه ی کمربند انفجاری به بهشت خداوندی واصل شوند. با این عملیات ایذایی در سال گذشته نتوانستند جلوی شیعیان حسینی را بگیرند. به فکر افتادند برای سال جدید تکفیری های جنایتکار و متجاوز در سوریه را روانه ی عراق کنند. بعثی های منافق کاری کردند که در یک نیمروز تا نزدیکی های کربلا پیشروی کردند. اما این خباثت صهیونیستی نیز همچون تیری بود که به سنگ اصابت کرد و شکست. زیرا با فتوای مرجعیت در عراق، نهاد بسیج مردمی سامان یافت و آمریکا و اسرائیل و آل سعود گورشان را با دست خودشان در این منطقه کندند. خدای متعال به دعای ذوات قدسیه ی اولیای الهی اسباب امنیت را برای زائران حسینی فراهم آورد و جمعیت آماده ی شهادت بیش از گذشته راهی کربلا شد و بزرگ ترین راهپیمایی تاریخ بشر رقم خورد. با این راهپیمایی که نماد اتحاد ایمانی همه ی شیفتگان حسینی از سراسرجهان است، نشان داد که انقلاب اسلامی عملاً به سرتاسر گیتی صادرشده است. این شکست تاریخی استکبار به برکت اربعین وچله ی اکمال دین حسینی علیه السبلام رخ داده است.
فرازهایی از زیارت اربعین
جَعَلْتَهُ سَیِّداً مِنَ السّادَةِ وَ قآئِداً مِنَ الْقادَةِ وَذآئِداً مِنْ الْذادَةِ وَاَعْطَیْتَهُ مَواریثَ الاْنْبِیاَّءِ وَجَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلى خَلْقِکَ مِنَ الاْوْصِیاَّءِ فَاَعْذَرَ فىِ الدُّعآءِ وَمَنَحَ النُّصْحَ وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الْجَهالَةِ وَحَیْرَةِ الضَّلالَةِ وَقَدْ تَوازَرَ عَلَیْهِ مَنْغَرَّتْهُ الدُّنْیا وَباعَ حَظَّهُ بِالاْرْذَلِ الاْدْنى وَشَرى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ لاْوْکَسِ اوَتَغَطْرَسَ وَتَرَدّى فى هَواهُ وَاَسْخَطَکَ وَاَسْخَطَ نَبِیَّکَ وَاَطاعَ مِنْ عِبادِکَ اَهْلَ الشِّقاقِ وَالنِّفاقِ وَحَمَلَةَ الاْوْزارِ
قرارش دادى یکى از آقایان (بزرگ) و از رهروان پیشرو و یکى از کسانى که از حق دفاع کردند و میراث هاى پیمبران را به او دادى و از اوصیایى که حجت تو بر خلقت هستند قرارش دادى او نیز در دعوت مردم جاى عذر و بهانه اى (براى کسى ) نگذارد و بی دریغ خیرخواهى کرد و جان خود را در راه تو داد تا برهاند بندگانت را از (گرداب) جهالت و نادانى و سرگردانى (در وادى ) گمراهى و چنان شد که همدست شدندعلیه آن حضرت کسانى که دنیا فریبشان داد و فروختند بهره (کامل و سعادت خود را) به بهاى پست ناچیزى و بداد آخرتش رادرمقابل بهایى اندک و بى مقدار و بزرگى کردند و خود را در چاه هوا و هوس سرنگون کردند، و تو و پیامبرت را به خشم آوردندو پیروى کردند از میان بندگانت آنانى را که اهل دو دستگى و نفاق بودند و کسانى را که بارهاى سنگین گناه بدوش مى کشیدند
الْمُسْتَوْجِبینَ النّارَ فَجاهَدَهُمْ فیکَ صابِراً مُحْتَسِباً حَتّى سُفِکَفى طاعَتِکَ دَمُهُ وَاسْتُبیحَ حَریمُهُ اَللّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبیلاً وَعَذِّبْهُمْ عَذاباً اَلیماً
و بدین جهت مستوجب دوزخ گشته بودند آن حضرت (که چنان دید) با شکیبائى و پاداش جوئى با آن ها جهاد کرد تا خونش در راه پیروى تو ریخت و حریم مقدسش شکسته شد خدایا آنان را لعنت کن به لعنتى و بال دار و عذابشان کن به عذابى دردناک!
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ... سلام بر تو اى فرزند رسول خدا ! ...