بنیانگذارمدرسه اکابر درکاشان
شاعر آیینی
بنیانگذارمدرسه اکابر درکاشان
حبیب الله خباز، فرزند مرحوم میرزا حسین مس فروش کاشانی در سال 1296 شمسی در کاشان متولد شد. در دوران شیر خوارگی پدر خود را از دست داد و در دوران خردسالی، روشنایی یک چشمش را به ظلمت بی سرپرستی سپردتا آن که دایی اش سرپرستی او را عهده دار شد. زمانی که ذهن او آماده ی فراگیری سواد خواندن و نوشتن بود، مجبور گردید تا درمغازه ی نانوایی عمو و دایی به کار بپردازد.در سال 1312 که تازه به سن هیجده رسیده بود،یک روزپای فر سنگکی با خود اندیشید که انسان باید سواد داشته باشدتابتواند بهره ی بیشتری از این جهان ببرد.اما رسیدن به این آرزو برای او آسان نبود چرا که می دید مجوزی برای حضور او در مکتب و مدرسه وجود ندارد. وزارت معارف آن زمان نیزبرای بازماندگان ازتحصیل برنامه ی خاصی نداشت. به خاطرش رسید که خود آغازگرچنین راهی شود؛ با چند نفر از جوانان فارغ التحصیل دوره ی ابتدایی که با وی ارتباط خویشاوندی داشتندصحبت کرد و آنان را تشویق نمود تا در راه اندازی کلاس های اکابر،او را یاری دهند و خود نیز به جذب بی سوادان هم سن و سال خود پرداخت. به این سه جوان پیشنهاد کرد که نامه ای به رئیس وقت معارف کاشان بنویسند و برای رسمیت بخشیدن به این طرح،درخواست مجوز کنند.آموزش و پرورش در پاسخ اعلام می دارد که تا کنون چنین برنامه ای به ما ابلاغ نشده است امّا از همّت و فکر عالی و روشن شما قدر دانی می شود.همین چند کلمه نیز کافی بوده است تا او را به ادامه ی راهی که در پیش گرفته بود مصمم تر کند.
آشنایی راقم این سطوربا جناب خباز به سال 1354در انجمن ادبی صبای کاشان باز می گردد. یادداشت کوتاهی که در همین زمینه به دستخط ایشان در اختیار من است از آقایان پریور و رحیم زاده و حاج کاظمی نام می برد که اولین آموزگاران کلاس های ابتکاری وی بوده اند . او این آموزشگاه شبانه را در مدرسه سعدی آن زمان واقع در خیابان ژاندارمری بنیان می نهد.این آموزشگاه تا سال 1315 به مدت سه سال به شیوه ی نوین تداوم می یابد تا آنکه این سه جوان آموزگار به خدمت سربازی اعزام می شوند و بعد از آن هم به استخدام ارتش در می آیند. در طول این سه سال فکر بلند مرحوم خباز به مسؤولان وزارت معارف انتقال داده می شود و نتیجه آن می شود که در سال 1315 نظامنامه اَکابر مبنی بر تشکیل کلاس های اَکابر در مدارس دولتی و موظف نمودن کارکنان بی سواد دولت و مؤسسات عمومی و پیشه وران جهت شرکت دراین کلاس هابه تصویب شورای عالی آموزش و پرورش می رسد و هفت سال بعد کلاس های اکابر در بعضی از نقاط کشور راه اندازی می شود. اولین کلاس آموزش بزرگسالان به سال 1328در ورامین تأسیس می شود.در سال 1335 در برنامه تعلیمات اساسی تجدید نظر و بنگاه عمران وزارت کشور ایجاد و کتاب های «همه با سواد شویم» تهیه و تنظیم می گردد. سپاه دانش درسال 1341 ایجاد می شود و طرح تجربی سواد آموزی تابعی در سال 1346 در اصفهان و دزفول اجرا و طرح جهاد ملّی سواد آموزی از سال 1355 ارائه و در گوشه و کنار کشور به اجرا در می آید.تا سال 1357 فقط سی درصد مردم سواد خواندن و نوشتن داشتند.
گفتنی است که بسیاری سرآغاز فعالیّت های سوادآموزی را سال 1286 دانسته اند که مشروطه خواهان در شیراز کلاس های اَکابر را پایه گذاری کردند؛اما از آن جایی که این طرح مترقی،متولی به خصوصی نداشته است،پس از مدتی تعطیل و به دست فراموشی سپرده می شود؛اما مرحوم حبیب اله خباز علاوه بر آنکه به صورت عملی موفق می شود کلاس های اکابر را راه اندازی نماید،این طرح را به شیوه ی نوین ( و نه مکتب خانه ای آن که اشکالاتی بر آن وارد بوده است)به متولی اصلی آن که وزارت آموزش و پرورش باشد می سپارد. نکته ای که باید بر آن پای فشرد این است که در آن زمان کاشان یکی از شهرهای تابعه ی استان تهران بوده است و چنین طرح هایی بی واسطه در اختیار مسؤولان کشوری قرار می گرفته است. کاشان دو سه سال پیش از پیروزی انقلاب به تابعیت استان مرکزی( اراک) درآمد و پس ازپیروزی انقلاب اسلامی در حوزه ی استحفاظی اصفهان قرار گرفت.
خباز کاشانی پس از فراگیری سواد خواندن و نوشتن در کلاس های اکابر با تشویق مرحوم محمد هاشم متخلص به«تراب کاشانی» به شعر و شاعری روی آورد و با حضور در مجامع ادبی و کسب فیض از محضر بزرگانی چون منشی کاشانی و ناصری در این رشته تبحر یافت. وی همچنین در مشهد رضوی به«انجمن ادبی نگارنده» پیوست و افتخار آشنایی با مقام معظم رهبری را پیدا کرد و از محضرشاعرانی چون ادیب نیشابوری و قدسی توسی و احمد کمال پور بهره ها برد. اشعار اخوانیه او و مرحوم قدسی توسی در دیوان خباز مندرج است.
بیشترین حجم سروده های خباز در ستایش حضرت پروردگار ومدح و منقبت اولیای دین به ویژه حضرت سیدالشهدا(ع)است.هیآت مذهبی هریک به گونه ای وامدار این شاعر آیینی می باشند. چرا که جلد اول و دوم کتاب مصایب الحسینی او که شامل نوحه های سینه زنی و مراثی و مناقب اهل بیت علیهم السلام است پیش از سال 1347 منتشر گردیده است و غالب هیآت مذهبی نه فقط در کاشان بلکه در دیگر نقاط کشور از آثار وی بهره مند بوده اند.علاوه برآن تعداد قابل توجهی از شعار های انقلاب اسلامی در سال 1357توسط وی سروده شده است. وی اشعاری نیز در مدح و رثای حضرت سلطان علی بن امام محمد باقر علیه السلام دارد. وی تمامی وقایع مربوط به حضور تا شھادت آن امامزاده را در منظومه ای با عنوان شھادت نامه منعکس نموده است.
گفتنی است که جمعه 11مهرامسال طبق سنت دیرینه مراسم ویژه ای در مشهد اردهال کاشان بر گزار می گردد که در جهان بی نظیر است.
آثار به جا مانده از خباز کاشانی:
خوشههای گلافشان،نماز:بهترینراهدوستیباخدا، ارمغان کاشان،مرآه الاولیاء،شکایت نامه، عقاید الایمان( در شرح دعای عدیله )،نصیحتنامه، سرودههای انقلابی و دیوان از دیگر مصنفات اوست . و چند نسخه ی خطی نظیر دیوان نجیب و دره نجفی را به صورت چاپ افست انتشار داده است.
سرانجام وی:
خباز تا پایان عمر مجرد زیست و سرانجام در سال 1384 غریبانه درخانه ای محقر جان به جان آفرین تسلیم کرد. وی در جوار زیارت حبیب بن موسی (ع)واقع در محله ی پشت مشهد کاشان آرام گرفته است. روحش شاد باد!
یونسکو کلاس اکابر رهبران جهان:
یونسکو یکی از بخش های تابعه ی سازمان ملل و نقش اصلی آن توجه به برنامه های فرهنگی آموزشی در سطح جهانی است. به همین دلیل در کنفرانس آموزش بزرگسالان درالسینور ، یونسکو را نهادی در جهت آموزش بزرگسالان نامیدند .دانشگاه کمبریج در سال 1929اولین کنفرانس رسمی بین المللی آموزش بزرگسالان را در شهر )ٍElseneur ) السینوردانمارک ترتیب داد که از 25 نماینده شرکت کننده در آن، 6 نفر از کشورهای جهان سوم بودند. موضوعات مورد تاکید این کنفرانس عبارتند از:1- نیاز به عدالت اجتماعی2- توازن و هماهنگی بین المللی
شرکت کنندگان بر اهمیت کوشش های سازمان و انجمن های داوطلب ، مجامع مذهبی، هیأت های کارگری و به طور کلی تلاش های داوطلبانه افراد و مقام های محلی، در پیشبرد اهداف آموزش بزرگسالان تأکید داشتند.کنفرانس السینور ، لزوم پخش اطلاعات در مورد آموزش بزرگسالان را از طریق خدمات انتزاعی ، ترجمه ، گزارش تحقیقات و پیشرفت ها در قالب مجله و خبرنامه یادآور شدو یونسکو را نهادی در جهت آموزش بزرگسالان نامید.
کلاس اکابر یونسکو به تعطیلی کشیده شد!
نقش تربیتی یونسکو آموزش دادن به رهبران جهان در زمینه همکاری های بین المللی است ، کنفرانس ها سمینارها ، سمپوزیم ها ، و کارگاه های بین المللی که یونسکو در جهان تشکیل می دهند ، حکم مدرسه را برای این رهبران دارد .
متأسفانه یونسکو در این بخش از وظایف خود اصلاً موفق نبوده است؛ چرا که رهبران آمریکایی و اروپایی که داعیه ی اداره ی جهان را دارند، با رفتار ناشایست خود اثبات کرده اند که بی بهره از سواد و معلومات کافی در این زمینه می باشند و به همین سبب جهان را به سوی هرج و مرج و بی انضباطی سوق داده اند. از باب نمونه در روزهای اخیربا تشکیل اتحادیه ضد داعش بدون کسب مجوز از شورای امنیت سازمان ملل متحد و تهاجم و تجاوز به کشور های مسلمان سوریه و عراق و کشتار مردم بی گناه غیر نظامی به بهانه ی سرکوب داعش. و همچنین بی ادبی و توهین کامرون نخست وزیر انگلیس در مجمع عمومی سازمان ملل به ملت سرافراز و انقلابی ایران، و از آن اسف بارتر وراجی های وی در مجلس انگلیس مبنی برحضور طولانی مدت در منطقه به بهانه ی مبارزه با داعش،همه نشانگر آن است که یونسکو به وظیفه ی خود درست عمل نکرده است.
شما هرجا لات بی سرو پا و دزد سر گردنه دیدید یقین کنید که هرگز بر سر سفره ی پدر ننشسته است یا نتیجه ی زاد و ولد زناست و دیگر آنکه هرگز پای او به مدرسه ی یونسکو نرسیده است و یا مربی خوبی نداشته است! چون آدم فرهیخته راه و رسم تعامل با دیگران را می داند و متأسفانه صهیونیسم جهانی به رهبری آمریکا و انگلیس بی بهره از این ویژگی هاست.
غزل قصیده ای زیبا ازحبیب اله خباز با عنوان «تربیت» :
بر خوان تربیت چو بشر میهمان شود
فارابی زمانه و فخر زمان شود
بی تربیت زعلم و ادب بهره کی برد؟
در تربیت تجلی دانش عیان شود
از راه تربیت ز ملک بگذرد بشر
آن جا که محو و مات شود عقل، آن شود
هر کاو نگشت وارد بازار تربیت
مالش وبال گردد و سودش زیان شود
هر ذی حیات رشد و ترقی کند جانا
جز بی ادب که نخل حیاتش خزان شود
در تحت تربیت چو رود دانه زیر خاک
روزی نهال بارور بوستان شود
تحت فشار تربیت خاک دانه ای
در لاله زار سوسن، رطب اللسان شود
یک هسته نیز سیر تکامل کند همی
سر از زمین برآرد و بر کهکشان شود
سرو ار کنار باغ به کس بر نمی دهد
برفرق ارغوان چمن سایه بان شود
در تحت تربیت به فلک می رسد بشر
بی تربیت به قعر ضلالت نهان شود
از تربیت بشر در صلح و صفا زند
بی تربیت شراره جان جهان شود
رشد و سعادت ابدی می شود نصیب
علم و ادب به جامعه چون حکمران شود
هرجا سخن ز علم و ادب بر زبان رود
«خباز» سرسپرده در آن آستان شود.