جنگ نرم
تاریخ همواره شاهد و ناظر رفتار افراد و گروه هایی بوده است که برای تمتع و بهره مندی بیشتر از زندگی ، حقوق انسانی دیگران را نادیده گرفته اند، تا جایی که با مشاهده ی مقاومت درمظلومان، حیات و زندگانی را هم از آنان
سلب کرده اند. همیشه دو واژه ی" تهدید" و"قدرت "قرین و همنشین یکدیگربوده اند. حافظه ی تاریخی نشان می دهد که هرجا قدرت شکل گرفته است،به دنبال آن تهدید هم خود را به رخ دیگران کشیده است. در واقع با تکیه بر قدرت است که تهدید شکل می گیرد. در طول تاریخ تا قبل از چهل سال پیش،ظرفیت های بالای نظامی اعم از نیرو
و سازمان و تجهیزات ، تهدید ساز بود. مثلامحمود غزنوی یا نادر شاه افشار با تکیه بر قدرت نظامی به سرزمین هند یورش بردند .یا ناپلئون فرانسوی و آلمان هیتلری نیز به پشتوانه ی همین عِدّه و عُدّه ی نظامی به سرزمین های
دیگر هجوم آوردند. بعدها به سبب تغییراتی که در سطح جهانی پدید آمد،این قدرت در چهره ی « اقتصاد » ظهور و بروز پیدا کرد و بحث امنیت هم در ادبیات سیاسی جهان تغییر کرد. صهیونیزم از قرن هفدهم میلادی طبق پروتکل یهود که در جلسات فراماسونری منعقدشده بود،تصمیم جدی گرفت تا آنچه طـلا در جهان است در انحصار خود در آورد. تردید نکنید که عامل اصلی جنگ های بزرگ در سطح عالم یهود ِ صهیونیستی است.در جریان جنگ جهانی اول و دوم همین جماعت بودند که در کاخ ورسای نشستند و در پشت درهای بسته برای کشورها مرزهای سیاسی تعیین کردند و در هر نقشه هم برای روز مبادا نقاط اختلافی ساختند تا در صورت تبعیت نکردن مردم و رهبران آن سرزمین ها به راحتی بتوانند در تنور جنگ بدمند و آن را شعله ور نمایند ودر نهایت مخالفان خود را به راحتی کنترل کنند. راستی تا کنون بیشترین درآمد هادر کدام رشته ی اقتصادی بوده است؟
در اسلحه سازی؟! بله درست است.صاحبان کارخانجات بزرگ اسلحه سازی صهیونیست ها هستند.به این ترتیب بخش اعظم ثروت ها و طلا های جهان به جیب این جماعت رفت.
کشور ژاپن پس از بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی توسط آمریکا همزمان با کودتای نظامی بیست و هشت مردادهزارو سیصد وسی و دو در ایران،ظاهرا" استقلال خود را به دست آورد!واقعا"خنده دار نیست! حقیقت پشت پرده آن بود که ژاپنی ها در برابرآمریکایی ها تسلیم شدند و قول دادند سرمایه های صهیونیست ها را در کشور
خود به کار بگیرند و ارزش افزوده ی آن را به آمریکا و اسراییل برگردانند! آموزش و پرورش ژاپن نیز بر همین اساس شکل گرفت تا نیروی انسانی مناسب برای به کار گیری سرمایه های آمریکایی- صهیونیستی تربیت گردد.
نیروی کاری که بتوانند منظم و دقیق ، صنعت را به پیش ببرد و کارهای ظریف و ریز و میکرویی انجام دهد!
سؤال:اگر ژاپن مستقل است ،پس پایگاه های نظامیِ آمریکایی در طول این سالیان دراز در این کشور چه کار می کند؟ صهیونیست ها وقتی سرمایه ها را از سطح جهان گردآوری کردند و از نظر ثروت اشباع شدند، وارد مرحله بعدی پروتکل یهود شدند، و آن موضوع استقرار سلطه ی جهانی و تصرف همه ی کشورهای کوچک و بزرگ کره ی زمین بود. این نیز ابزار مناسب خود را می خواست. "رسانـه"ها ابزار این برنامه بودند.
سرمایه داران صهیونیست از دو سه قرن پیش پادشاهی پنهان جهانی را به وجود آوردند،وپیوسته دست اندر کارطرح های بزرگ خود بوده اند. اندیشمندان آنان معتقدند تصرف رسانه ها و تولید بنگاه های بزرگ خبری، نسبت به برنامه های نظامی و اقتصادی سودآورترو اثر گذارتراست. زیرا با کار رسانه ای می توان همه ی مغزها را نشانه رفت و مطابق میل خویش ذهن ها را تربیت نمودو همه رااجیر و اسیر خود کرد. مردمی که طبق تعالیم رسانه ای رشد می کنند به موقع خواهند توانست با اشاره ی سلاطین رسانه،حکومت ها ی سازش ناپذیر را ساقط کنند.در خبرها آمده بود که درآمد شرکت میکروسافت از درآمد چهارده کشورمتمول جهان بیش تر است. این را هم از نظردرآمد اقتصادی رسانه ها داشته باشید!
انقلاب اسلامی ما هژمونی قدرت را در جهان بر هم ریخت.میشل عفلق فرانسوی که حوزه ی تخصصی اش موضوع امنیت بود،مجبور می شود سازه های قدرت را بررسی کند،زیرا انقلاب تمامی تئوری های قبلی او را زیر سؤال می برد.غیر رسمی وارد ایران می شود تا از نزدیک پدیده ی انقلاب اسلامی را بررسی کند.
به این ترتیب،نگاه به "قدرت نرم"در اندیشه ی وی شکل می گیرد.
دوره ی سازندگی که شروع شد،واژه ها ی جدیدی در ادبیات ما وارد شد و آن"تهاجم فرهنگی" و سپس"شبیخون فرهنگی" وسرانجام"ناتوی فرهنگی"بود.
ما قبلا"ناتوی نظامی و سیاسی داشتیم،اما ناتوی فرهنگی نداشتیم. این جریان هفت یا هشت سال بیشتر نیست که آغاز شده است. رهبرفرزانه ی انقلاب با آن شم قوی مدیریتی خویش ،پیش از دیگران متوجه آن شدند و به مردم و نخبگان متذکر گردیدند. همین قدر بدانیم که ناتوی فرهنگی برای خود سازمان دارد، راهبرد دارد،آموزش وتاکتیک هم دارد .خوب ،سازمان رزم ناتوی فرهنگی دشمن چیست؟ "رسانه"است .
رسانه های جهانی و مطبوعات زنجیره ای داخلی و اینترنت وتلفن های همراه(پیامک ها)و سایر تجهیزات الکترونیکی با هم تعامل و هم افزایی پیدا کردند و هم جهت شدند.
قدرت نظامی و اقتصادی و رسانه ای دشمن تبدیل به تهدید نظام اسلامی شد.
بوش رییس جمهور سابق آمریکا آنچنان مست قدرت شده بود که خود را به در و دیوار می کوفت و نعره می کشید و جماعت ضعیف النفس داخلی هم از شدت ترس و وحشت،سرگیجه گرفته بودند که حتی در یکی از جلساتشان که در اراک تشکیل شده بود گفته بودند :
اگر آمریکا وارد کشور شود ، ما با دست خودمان مسؤولان نظام را اعدام می کنیم!!!
زهی بی شرمی! انسان آن قدر خرد خود را از دست بدهد که قدرت پروردگار عالم را به هیچ بینگارد و بوش را به جای او که حی و قادر مطلق است بگذارد.
در ناتوی فرهنگی،همه ی نیروهای فرو ملی و تشکل های ضد انقلاب که در دهه ی شصت زمین گیر شده بودند و دیگر رمقی برای مبارزه با نظام نداشتند با دسترسی به اینترنت و ماهواره و تجهیزات الکترونیکی، جانی دوباره یافتند و صداهایشان توان اعتراض پیدا کرد.ارتباطات پراکنده ی آنان برقرار گردید.دشمن وارد مرحله ی تکثیرنیروهای خود شد. دشمن با فکر و فلسفه های جدیدو طرح وبرنامه ها ی جذاب وارد میدان شد.در جنگ نرم ،اتکای اصلی بر جذب است و قدرت تأثیر گذاری بر افکار .منتهی از منظر اقناع. بیشتر توضیح دهم:
در دهه ی شصت و سال های دفاع مقدس ،عملیات روانی دشمن بیداد می کرد،و آن این بود که فعالیت خود را روی سطح "خیال "و "احساس" اقشار جامعه متمرکز کرده بود ،و حال آن که در جنگ نرم فعالیت خود را علاوه بر قوه ی خیال و احساس آدمی، روی "عقلانیت"جامعه و به ویژه"نخبگان"متمرکز کرده است.
در عملیات روانی ،بزرگ نمایی ویا کوچک نمایی به خصوص برجسته نمایی اتفاق می افتد.
در عملیات تهدیدو جنگ نرم سه سطح اساسی:
راهبردی، باورها، ارزش ها ی گروه مخاطب استراتژیک او یعنی نخبگان مورد هجمه قرار می گیردوبعد سطح میانی نشانه گرفته می شود تا به مرحله ای برسد که قدرت را از نیروهای پشتیبان نظام سلب کند.
دشمن در جنگ نرم به دنبال آن است که ما را با بحران هویت مواجه سازد.اگرمفهوم هویت در سطح نخبگان زیر سؤال برود، تغییرات زیادی اتفاق می افتد.مثلا"مفهوم استکبار ستیزی یا غرور ملی یا عزت شیعه بودن و مسلمان بودن با شرف و شرافت یک ملتی که دست به انقلابی بزرگ در سطح چهانی زده است زیر سؤال برود،ببینید چه اتفاقی می افتد؟ همه ی برنامه ها و برنامه ریزی ها و اولویت های نظام تغییر پیدا می کند.
بنابراین ایمان بیاوریم که دشمن با رسانه های خود جنگ نرم را آغازکرده است.جنگ رسانه ای اخص ازجنگ نرم و نسبت به جنگ نرم محدودتر است ، ولی بسیار مهم و اثر گذارتر است.
امروز دیگرنباید از عملیات رسانه ای تنها بعد فریبکاری آن را به ذهن آوریم .دشمن در جنگ نرم به دنبال آن استتا شرایطی را فراهم آوردکه رقیب به انعطاف در مواضع به حق خود وادار گردد، و اهداف و اولویت هایش از موضع صحیح عدول پیدا کند. به این ترتیب دیپلماسی عمومی هم که مکمل دیپلماسی رسانه ای است تحت تأثیر قرار می گیرد.. در عملیات رسانه ای به دنبال آن هستند تا در ترازو و معادله قدرت در کشور در هم ریختگی و تشتت ایجاد کنند.مثلا اگر قدرت موجود بالای پنجاه در صد است ،آن را به کم تر از این مقدار کاهش دهند تا قدرت چانه زنی رقیب در استیفای حق وحقوق ملت ، ضعیف گردد.
امروز در اتاق های فکر خود ، تعریف سنتی علم و دانش را هم تغییر داده اندتا بهترو منطقی تر به اهداف خود دست یابند. در گذشته "علم"را این گونه تعریف می کردند:
"علم انعکاسی از صورت مسأله ی بیرونی در ذهن فرد است."
اما امروز آمده اند و می گویند:
"علم الزاما آن چیزی نیست که انعکاس واقعیت ها در ذهن باشد، بلکه علم آن روابط و مفاهیمی است که در ذهن شکل می گیرد و انعکاس دهنده ی واقعیت های بیرونی است."
یعنی این که در بیرون چنانچه قضیه ی نسل کشی در "غزه"اتفاق افتاد،آن ها می توانندذهن ما را با استلال های رسانه ای انباشته سازند و مطالب خودشان رابه عنوان واقعیت های بیرونی به ذهن ما تزریق نمایند.مثلا مشکل مردم غزه را به نوع زندگی و اعتقاد شان مرتبط نمایند و نه این که ذهن ما به دنبال چونی و چرایی صورت مسأله باشد تا به دسیسه ی غرب در ایجاد دولت نامشروع اسراییل برای سلطه بر منطقه ی مسلمان نشین خاورمیانه برسد.
کلام آخر من هم طرح یک سؤال باشد:
آیا تهمت تقلب در انتخابات اخیر که از ماه های قبل از انتخابات زمینه سازی و تکرار شده بود،آتش تهیه ی جنگ نرم برای براندازی نظام اسلامی نبود؟
شما چه جوابی دارید؟