نمایش آیینی مناقب خوانی
عید سعید غدیرخم ،عیدالله الاکبر ،عید امامت و ولایت مبارک باد!ونیز دهه ی امامت و ولایت را با یاد حضرت ابراهیم (ع)که بعد از مقام نبوت و پس از امتحانات بزرگ الهی به مقام امامت رسید و همه ی انبیای اولوالعزم که دارای منصب نبوت و امامت هردو بودند و همچنین ائمه ی معصومین از فرزندان و جانشینان امیرالمؤمنین(ع)که «اسلام» حیات خود را مدیون آنهاست و نایبان امام زمان(عج)از قرن سوم هجری تا به امروز در انقلاب مقدس اسلامی یعنی حضرت امام خمینی(ره) و امام خامنه ای(مدظله) را گرامی می داریم. فرهنگ امامت و ولایت همواره صدرنشین سینه های ما باد!
****************************
ادامه تاریخچه نمایش در کاشان:
8-نمایش آیینی مناقب خوانی
بنا به گفته ی دکتر محمد جعفر محجوب در کتاب ادبیات عامیانه ی ایران ، نخستین و قدیمی ترین شهادتی که در باب مناقب خوانی و فضایل خوانی به دست ما رسیده از عبدالجلیل رازی است.
توضیح آن که در قرن ششم هجری ،کتابی با عنوان " بعض فضائح الروافض " بر ردِّ شیعه منتشر می شود که یک نسخه ی آن به دست امام شهاب الدین محمد بن تاج الدین که از رؤسای شیعه ی ری است، می رسد.و او آن را برای عبدالجلیل رازی ارسال می کند. عبدالجلیل با شواهد و مستندات محکم و متقن ، برای هر جمله ی آن جواب می نویسد و کتاب خود را "بعض مثالب النواصب فی نقض بعض فضائح الروافض" نامگذاری می نماید و چون این عنوان بسیار دراز بوده است، در عرف عام به "النقض" معروف می شود. این اثر ارزشمند، ما را در فضای فکری قرن 6هجری قرار می دهد.یکی از فواید بسیار فراوان این کتاب ، خبری است که درباره مناقب خوانان می دهد، ازجمله بیان می دارد که در ری و قزوین و قم و کاشان و آبه[ساوه] و نیشابور و سبزوار و جرجان و بلاد مازندران، فضایل و مناقب امیرالمؤمنین علی علیه السلام و امامان شیعه خوانده می شده است. دکتر محجوب چنین می گوید:
" گویا شیعه عقیده داشتند که در حقّ ابوطالب مناقبی زبان بریده[ به دست خاتون سعید سلقم بنت ملک شاه زن اسفهبدعلی، فرمانروای ساری] معجزی اتفاق افتاده است؛ چه عبدالجلیل در باب وی گویدخواجه ی سنّی بایستی که فراموش نکردی که همان شب(ابوطالب مناقبی) علی مرتضی را به خواب دید که زبان در دهان او کرد و حالی به قدرت حق تعالی زبان وی درست و نیک شد و تا چهل سال بعد از آن تاریخ در ری و قزوین و قم و کاشان و آبه و نیشابور و سبزوار و جرجان و بلاد مازندران به زهد و توحید فضایل و مناقب می خواند.(به نقل از: النقض ص78).
غرض آنکه مناقب خوانی پیش از قرن ششم در کاشان اجرا می شده است؛ زیرا کتاب النقض عبدالجلیل رازی در نیمه ی قرن ششم هجری( اواخر قرن دوازدهم میلادی) تألیف شده است. هم او تصریح کرده است که مناقب و فضایل خواندن قاعده ای نو نیست و سابقه ای قدیم دارد.
مناقبخوانان افرادی بودند که در شهرها میگشتند و در اماکن عمومی به ذکر مناقب ائمه و برخی از صحابه با نقل اشعار و نثرهای ادبی میپرداختند. به دلیل تأثیر زیاد این جنبش فرهنگی ادبی در جلب مردم و زنده نگه داشتن فرهنگ تشیع، مناقبخوانی از اهمیت فراوانی برخوردار است. با نگاهی به تاریخ سیاسی آل بویه و سلجوقیان و بررسی وضعیت فرهنگ ادبی جامعه و سپس وضعیت فرهنگی ادبی شیعیان در دو دوره مذکور معلوم میشود که شیعیان با شناخت خوب از اوضاع زمانه خویش و بهرهگیری از نیروی فکری هنری خود ابزار فرهنگی مناسب و قدرتمندی را برای ترویج و بقای مذهب و در واقع برای مبارزه مثبت به کار گرفتهاند که تأثیر و استقبال مردمی و رشد و گسترش آن، گواه این سخن است. بررسی روند مناقبخوانی در این دوره نشان میدهد که این گروه در ایجاد شور و امید در شیعیان و نهادینه کردن فرهنگ و آداب تشیع و نیز جذب دیگر گروه ها موفق بودهاند.
مؤلّف النقض همچنین به معرفی مناقب سرایان بزرگ می پردازد. وی در جواب مدعی که گفته است: بنای مذهبشان بر شعرک های رکیک مغازی ها می باشد" ، او را چنین دست می اندازد:
شکر ایزد که ما مسلمانیم نه ز قمّمیم و نه ز کاشانیم
کجا اشعار و ابیات بزرگ در چشمش آید، چون شعر کسایی و اسعدی و عبد الملک بنان معتقد و خواجه علی متکلم و... امیر قوامی و قائمی، و معنی هر بیتی را بهای جهانی سزد؛ و توحید و زهد و مناقب را دشمن ندارد مگر فلسفیِ اباحی خارجی!....
آقای محجوب نتیجه می گیرد: مناقبیان و فضایلیان در بازار ها می گشته و فضایل و مناقب می خوانده اند. در این ضمن هواداران هریک از دو گروه از شیعی و سنّی بر ایشان گرد می آمده و ایشان را چیزی می داده اند. نیز ممکن بوده است که این خوانندگان از این راه به شهرتی برسند.
مناقب خوانان کاشانی از جمله اشعاری که می خوانده اند این قصیده ی معروف کسایی مروزی بوده است که متأسفانه امروز چهار بیت آن در اختیار ماست ، زیرا دیوان کسایی از میان رفته است، و اشعار ی که امروز در اختیار ماست، از منابعی نظیر النقض فراهم آمده است:
مدحت کن و بستای کسی را که پیامبر / بستود و ثنا کرد و بدو داد همه کار
آن کیست بدین حال و که بوده است و که باشد /جز شیر خداوند جهان، حیدر کرّار
این دین هدی را به مَثَل دایره ای دان / پیغمبر ما مرکز و حیدر، خط پرگار
علم همه عالم به علی داد پیمبر / چون ابر بهاری که دهد سیل به گلزار...
یکی دیگر از مسایل جالب توجه در مناقب خوانی که به وجه نمایشی آن قوّت می بخشد، آداب و ترتیب آن، و آراستگی سر و وضع مناقب خوان است. در دو صحنه از سه صحنه ی مناقب خوانی ابومسلم نامه، گوینده نخست با دقّت ، وضع لباس پوشیدن و آرایش و وصله های جنگی مناقب خوان را شرح می دهد:
"سیّد قحطبه، بر باد پایی سوار( وصف اسب او)، عمودی چهل من در سر دست، و عمامه ی علم بر زیر سر بسته و دستارچه ی قصب زربفت بر آن پیچیده...در صحنه ی دیگر- مناقب خوانی ابو مسلم- وی جامه ی سیاه پوشیده و درّاعه ی سیاه، خلعتی که در زندان دمشق از ابراهیم امام دریافت کرده بود، به بر کرده بر کرسی می رود و مناقب خوانی می کند. در صحنه ی سوم که مناقب خوانی محمّد اسماعیل سر برهنه ی خوارزمی است، گوینده به جای توصیف او، که لباس و خلعت مناسبی نداشته است، آرایش ابومسلم را توصیف می کند: علم دولت آل محمّد بر سر او داشته بودند و عمامه ی رسول بر گِرد دستار سیاه خود بسته و در میان لباس ، جامه ی امام محمّد باقر پوشیده و تیغ امام حسین حمایل کرده و مصحف امیر از گردن آویخته و تبر آب رنگ آتش بار بر گردن نهاده...الی آخر.... . این توصیف ها به هیچ روی تصادفی نیست. مناقب خوانان می خواسته اندکه در نخستین نگاه، هیأت آراسته ی آنان شنونده را تحت تأثیر قرار دهد.. .
نکته دیگر در مورد مناقب خوانی ، آن است که این هنر آیینی همچون تعزیه و مقتلخوانی، سقاخوانی و مرثیهخوانی و روضه خوانی توانسته است، ردیف و دستگاه موسیقی ایرانی را حفظ کند و به دست آیندگان بسپارد، به قول دکتر محجوب : مدت های مدید، موسیقی ایرانی را روضه خوانان و تعزیه گردانان در بین خود نگاه داشتند و از پدر به فرزند انتقال دادند. در آن روزگار نه نت بود و نه دستگاه ضبط صوت و فیلم برداری و سایر وسایل..(ادبیات عامیانه ی ایران، ص212)یعنی همین گروه های نمایش آیینی بودند که با لحن و سبک آوایی خود، آن میراث گران ارج را به هنرمندان موسیقیدان امروزی تحویل دادند.