• وبلاگ : سديد كاشان
  • يادداشت : طنز داستاني: - قصه ي مردي كه مي خواست رئيس جمهور شود!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 1 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + سيدمصطفي حسين پور 
    سلام : خسته نباشي و از اين روايات شماهم ممنون و متشکر . يقين اداره آموزش و پرورش کاشان اداره کردنش مصالحت حضر تعالي نبود و چه خوب ترک اين توسن گريز پا نموديد و رفتيد به امور اصلي خود پرداختيد ! آموزش و پرورش سواد شمار شديد نياز دارد . اما رئيسش بايد به بيل و کلنگ و آجر و گچ و سيمان و تخته و کاغذ و مقوا و تعاوني و چه و چه آشنائي کامل داشته باشد . و هفت مرده حلاج ! شما دوتا به درد هم نميخورديد ! شما بچسب به همين حکايات و روايات و شعرو ايکاش در زمان مظفرالدين قاجار و ظل السلطان بوديد که نور علي نور ميشد. اما عيبي ندارد ماهم قدر دانيم و از شما متشکر . ولي بدان اهل صله و خلعت نيستيم . شرمنده . بازم بگو و بسراي از جدائي ها. بيوفائي ها . و بخدا توکل کن بدون اينکه بغض کسي را داشته باشي يا مداحي کسي را بکني که او هم مثل من و تو بشراست . و بدان اتوبانها همه دو طرفه است !
    پاسخ

    سلام.شما بيشتر خسته نباشي.چون اراده ي شما در طول اراده ي الهي نيست كه انرژي لازم از عالم بالا برسد و خستگي هايتان را ببرد،بلكه به زعم خودتان در عرض اراده ي پروردگار عالم هستيد و رئيس مي آوريد، رئيس مي بريد، آموزش و پرورش را اداره مي كنيد، و اجازه نمي دهيد مسؤولان به مصالحت وظيفه ي قانوني و الهي خودشان عمل كنند و از همه مهم تر كاري مي كنيد كه هركس مطابق ميل شما رفتار نكرد، زود ترك اين توسن گريز پا كند .از طرفي شما صاحب يك تز جديد جهاني هم شده ايد:رئيس آموزش و پرورش را در صورتي شايسته دانسته ايد كه به جاي آشنايي با روش و منش و فكر فرهنگي ، داراي تخصص عملگي و آشنايي با كلنگ و آجر و گچ و سيمان و تخته و كاغذ و مقوا و تعاوني و امثال آن را داشته باشد. خدا كند كه معلم نباشيد زيرا خانواده ها فرزندانشان را به مدرسه مي فرستند كه همين حكايات و روايات و شعر و سواد ادبيات و تاريخ پيدا كنند و از همه مهم تر تهذيب نفس پيدا كنند.و اگر مي خواستند همين چيزهايي را ياد بگيرند كه شما به ان اشاره كرده ايد ، فرزندشان را كنار دست يك بناي مجرب قرار مي دادند تا يك ساله تخصص پيدا كند.شايد منظور شما اين باشد كه مسؤول بعدي اين كارها را كرده است و در زمان بنده انجام نشده است، زيرا گفته ايد كه شما دو نفر به درد همديگر نمي خوريد. اگر اين مطلب باشد باز هم اشتباه مي كنيد زيرا رئيس آموزش و پرورش از جيب خودش خرج نمي كند، اگر اعتبارات برسد ، به ميزان اعتبار ساخت و ساز مي كند. و اين ساخت و سازها رسالت اصلي يك مسؤول نيست .شهرداري كه در اين زمينه مسؤليت دارد ، از من و شما عوارض مي گيرد و آن را به پيمانكار مي دهد تا ساخت و ساز كند و خودش برنامه ريزي مي كند.اميدوارم در بيان مطالب خداوند را مد نظر داشته باشيد و دقيق هم نظر بدهيد. زيرا همگان مي دانند كه بنده نيمي از سنوات خدمتي خود را در مسؤوليت بوده ام .از 22سالگي كه معاون آموزش و پرورش ايرانشهر بوده ام و بعد معاون پرورشي استان سيستا و بلوچستان شده ام تا بعد كه معاون پرورشي كاشان و رئيس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي كاشان بوده ام. مطمئن باشيد كه اگر به كانون هاي ثروت و قدرت وصل بودم همين خود شما رفتار ديگري با اين بنده ي خدا مي كرديد! اين طور نيست؟