سلام! از اينکه به سديد کاشان سر زديد،سپاسگزارم. در خصوص جذابيّت بخشيدن به آموزش اصول عقايد، جناب عالي خبره و صاحب نظريد،جسارتاً عرض مي کنم که به کارگيري هنر و ادبيّات، بهترين ابزارآموزشي هستند. به قول شاعر: خوشترآن باشد که سرِّ دلبران / گفته آيد در حديث ديگران. آموزش هرچه بيشتر به صورت غير مستقيم، انجام گيرد؛ اثر گذاري فوق العاده اي دارد.هنر نيز به کار جذّابيّت مي بخشد.براي نمونه عرض مي کنم؛ هفته ي گذشته در يکي از شلوغ ترين کلاس هاي مدرسه که امان همه ي معلم ها رابريده اند، در تدريس زبان فارسي، براي اوّلين بار، دوتا ماژيک سياه و قرمز وايت بُرد را کنار هم گذاشتم و روي تخته با خط نسخ، طرح درس خودم را نوشتم.عجيب بود که کلاس يک دفعه در سکوت مطلق فرو رفت. در حالي که پسر بچه هاي دبيرستاني، فرصت نوشتن به معلّم نمي دهند. و چه قدر تعريف کردند، من هم از اين موقعيّت استفاده کردم و کليدي ترين نکات درس را به آن ها انتقال دادم.در تدريس اصول عقايد مي توان از زبان نمايش استفاده کرد و نکات اصلي را در قالب ديالوگ هاي شخصيّت ها به مخاطب انتقال داد. جدول کلمات متقاطع يک راه ديگر است که طالب هم فراوان دارد.معمّا و چيستان و بازي با کلمات، و استفاده از زيباترين تصاوير طبيعت خداوندي در اينترنت به عنوان ابزار کار و نتيجه گيري از آن نيز اثر گذاري فراواني دارد. قالب طنز و شوخي و کاريکاتور هايي که نظام شيطاني را به سخره بگيرد تا نقطه ي مقابل آن اثبات شود، غوغا مي کند. البتّه اين روش ها توانمندي مي خواهد و وقت گير هم هست ولي چاره اي نيست بايد زحمت کشيد. اميدوارم موفق باشيد!