• وبلاگ : سديد كاشان
  • يادداشت : چهاره پاره هاي لگد نخورده(2)
  • نظرات : 0 خصوصي ، 6 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    مگه من جاي تو رو توي وزارت ارشاد تنگ کردم؟

    سلام

    بروزم


    پاسخ

    سلام.نوشته ي قشنگ شما را مطالعه كردم و متأثر شدم . فکر مي کنم اين متقاضي محترم مي خواسته است که نام مستعار شما باشد. بنده ي خدا نمي دانسته است که پانصدهزار تومانش به همين راحتي از دستش بيرون مي رود. سبک نسرين خانم منحصر به فرد است و آثار او به هر نامي که انتشار يابد، خواهند گفت: اِ وا...! چه قدر شبيه خانم ارتجايي نوشته است. بعضي از هنرمندان روش خوبي دارند؛ سياه مشق هاي خودشان را که ديگر قابل چاپ نيست در اختيار افراد کم مايه مي گذارند تا آن ها حالش را ببرند. پيش از انقلاب مجله اي به نام کاريکاتور چاپ مي شد که من نوجوان هم با آن همکاري داشتم. برادر بزرگم هروقت عکس هاي سياه و سفيد بي کيفيت را از آلبوم عکسش خارج مي کرد تا دور بريزد، من مثل اجل معلق جلويش ظاهر مي شدم و مي گفتم:نه...نه...حيف است. عکس ها را مي گرفتم و براي الف صادقي رپرتر مجله مي فرستادم.ايشان خيلي خوشحال مي شد و فوري دست به کار مي شد و يک طنز بشقاب پرنده اي قلم مي زد و آن عکس ها را هم مستند آن قرار مي داد.هفته ي بعد عکس هاي چاپ شده را تقديم اخوي مي کردم و کلي مي خنديديم. شما هم دل اين بندگان خدا را نشکيد و نوشته هاي دوران نوجواني اتان را در اختيار شان بگذاريد تا از بي هنري خود بيم و هراسي نداشته باشند وقتي هم بيمه شدند ،يک عمر دعاگوي شما باشند. عزت زياد! باز هم به شما سر مي زنم.