خط انقلابی و خط سیاسی اعتدالی
این تحلیل سیاسی برای مخاطبان کم حوصله مناسب نیست. آن هایی که عشق تحلیل سیاسی اند یا مثل من از خط و خط بازی و باند و باند بازی متنفرند بخوانند. هم تاریخ است و هم سند است و هم نقد شرایط فعلی کشور .
خط انقلابی و خط سیاسی اعتدالی
من دیپلمات نیستم من انقلابی ام!
به همین علت حرفم را صریح و صادقانه می زنم.
(امام خامنه ای مدظله العالی)
یکی از شهدای مظلوم انقلاب اسلامی شهید محمد منتظری(ره)است. چرا که از نوادر مبارزانی است که پیش از پیروزی انقلاب عمیقاً روح نهضت اسلامی امام خمینی- رضوان الله تعالی علیه- را درک کرد و برای آن تا توانست جان فشانی نمود.پس از انقلاب نیز برای گسترش میدان اثرگذاری این حرکت اصیل، فراتر از کانون اصلی نهضت، مسافرت های متعدد به اقصی نقاط عالم نمود تا برای انقلاب اسلامی یارگیری نماید. او ازجمله پیشگامان بیداری اسلامی به شمار می رود . او را به حق« شهید بین الملل» نامیده اند.
از جمله ویژگی های این شهیدعزیز آن بود که خط و خطوط سیاسی را در سطح جهانی به خوبی می شناخت و برای افشای آن ها از هیچ تلاشی دریغ نمی ورزید. نگرش سیاسی او با پدرش کاملاً متفاوت بود تا بدان جا که مرحوم منتظری تحت تأثیر اطرافیان بیانیه ای علیه این فرزندعزیز صادر کرد. شهید محمد منتظری در زمان حیات خویش مظلوم بود و پس از شهادت نیز مظلوم واقع شد چرا که اشتباهات پدرش و موضوع عزل او از منصب قائم مقام رهبری، زمینه ای را فراهم نکرد تا برجستگی های شخصیتی او بیشتر در معرض دید نسل جوان قرار گیرد. درحالی که پدر در زمین لیبرالیسم می زیست، این فرزند درآسمان انقلاب اسلامی طیران می کرد و سرانجام نیز در هفتم تیر1360در محل حزب جمهوری اسلامی در همین راه مقدس به شهادت رسید و جاودانه شد.
اکنون که بحث سامان بخشی به احزاب سیاسی در دستور کار وزارت کشور قرار گرفته است. بهانه ی خوبی است تا از شیوه و منش سیاسی و تشکیلاتی شهید منتظری سخن به میان آید. چرا که او خود اولین تشکل سیاسی مستقل را با عنوان «سازمان انقلابی تودههای جمهوری اسلامی»با علامت اختصاری«ساتجا» در تهران تأسیس کرد. و بعد هم بنا به مصالح نظام اسلامی،سخاوتمندانه به عضویت حزب جمهوری اسلامی درآمد تا در صفوف مستحکم نیروهای انقلابی شقوق و رخنه ای پدید نیاید.
در خصوص شرح زندگانی این شهید والامقام سخن فراوان است که در فرصتی دیگر بدان خواهیم پرداخت.اما موضوعی که اهمیت فراوان دارد، مشی و تفکر سیاسی اوست که به نظر راقم این سطور به عمد در پردهی غفلت قرار گرفته است.در این یادداشت در حد بضاعت از این مشی سیاسی او پرده بر خواهیم داشت. هدف آن است تا چنانچه مخاطبی باشد که احیاناً در جریان مسائل سیاسی کشور نیست و یا در آینده ممکن است در مواجهه ی با ده ها و صدها تشکل و حزب سیاسی ، انتخاب یکی از این همه به نظرش دشوارآید با معیاری که این شهید به دست می دهد، به گزینش صحیح و برتر دست یابد.
گفتنی است که حضرت آقا- مقام معظم رهبری - (مدظله العالی)نیز در نوروز سال1359که نماینده حضرت امام خمینی(ره) در شورای عالی دفاع بودند، به دعوت شهید رجایی در مرکز تربیت معلم شهدای مکه واقع در خیابان پلیس تهران برای ما دانشجو معلمان عضو انجمن اسلامی دانشسراها یک برنامه سخنرانی داشتند با عنوان«جبهه بندی ها در انقلاب» که در آن جا نیز ایشان قریب به این مضمون می فرمودند کسانی که پیش از انقلاب خودشان را ساخته اند، بعد از انقلاب مورد اقبال عمومی قرار می گیرند و انقلاب اسلامی را به پیش می برند و کسانی که در حق خودشان کوتاهی کرده اند و به اصطلاح پوچ بار آمده اند، پس از انقلاب نمی توانند مورد توجه عامه قرار گیرند و ناخواسته توقعات و انتظاراتشان از مردم بالا می رود و به مرور زمان رو در روی انقلاب می ایستند و مزاحمت درست می کنند.امروز که سه دهه گذشته است ریزش ها و رویش های انقلاب اسلامی تکلیف خیلی ها را مشخص کرده است. از فراز و فرودهای روزگار عبرت بگیریم که تاریخ عرصه ی عبرت آموزی است .
شهید محمد منتظری در بهمن ماه سال 1356 زمانی که جوانه های انقلاب کم کم سر می زد، خطاب به نیروهای مبارز انقلاب اسلامی که از مدت ها قبل در تبعید خارج از کشور به سر می بردند، نامه ای تحلیلی و به عنوان راهنمای عمل می نویسد و مخفیانه برای آنان ارسال می دارد.متن این نامه درآذر ماه سال 1360 توسط دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم درکتابی با عنوان «پیشتازان شهادت در انقلاب سوم» به چاپ می رسد که وزارت ارشاد اسلامی وقت نیز مقدمه ای براین کتاب نوشته و گفته است: « امید است که غروب این ستارگان درخشان آسمان انقلاب اسلامی در شب ظلمانی استکبار جهانی، نوید بخش دمیدن صبح صادق عدالت جهانی و ظهور خورشید عالم آرای حضرت مهدی(عج) گردد». در صفحه 147 آمده است: اکنون پس از چهار سال که از تحریر این نامه می گذرد و بسیاری از سیاست های امپریالیستی آمریکای جهانخوار و ماهیت واقعی منافقین و چهره ی لیبرال های سازشکار برای امت انقلابی ما مشخص شده است، می توان به لیاقت، دور اندیشی، دید عظیم سیاسی شهید گرانقدر حجت الاسلام محمد منتظری پی برد که ذیلاً متن کامل این نامه می آید...».
شهید پس از مقدمات می نویسد: در طول قرون گذشته، اهمیت سوق الجیشی و استراتژیک ایران، مورد نظر کشورهای بزرگ و استعمارگر بوده است. در این اواخر همجواری با روسیه کمونیستی و برخورداری ماازمنابع عظیم نفت و مس و غیره، و مسأله خلیج[فارس] و کشورهای عربی و بلوچستان و... از جمله عواملی است که اهمیت ایران را چندین برابر ساخته است. تکامل مبارزات در ایران به طرف جنبش اسلامی و در نتیجه توده ای شدن آن، وحشت های بسیاری را برای رژیم [شاهنشاهی] و اربابان آمریکایی او به بار آورده است. آمریکایی ها با اعتقاد به سیاست خشونت آمیز و وحشیگرانه، در طول 15 سال گذشته فکر می کردند که با سیاست کشت و کشتار بتوانند جنبش ایران را نابود سازند. سیاستی که در بسیاری از نواحی جهان اتخاذ کردند جز ننگ و نفرت و شکست نسبی چیز دیگری نصیبشان نشد.حتی مردم آمریکا هم بر اثر زیان های جانی و مالی که بر ایشان وارد می آمد، واکنش های سختی نشان دادند که در مورد ویتنام به خوبی روشن بود.
اندک اندک تجربیات شکست بار زمامداران آمریکایی موجب شد که نسل جدیدی از سیاسیون به حاکمیت برسند و برای حفاظت مصالح آمریکا به جای کارد و ارّه ، از پنبه برای سر بریدن استفاده کنند...»
محمد منتظری سپس به تغییر سیاست آمریکایی ها اشاره می کند و می گوید: تضمین منابع نفت و ادامه جریان آن از خلیج فارس در ربع قرن آینده، یکی از مهم ترین مسایلی است که نظر آمریکا یی ها را به خود معطوف ساخته و اگر ایران از امنیت نسبی برخوردار نباشد، مشکلات بسیاری برایشان وجود خواهد داشت...»
شهید منتظری با همین مضمون بحث را ادامه می دهد تا بدان جا می رسد که می گوید: حدوداً از دوسال پیش ، سیاست تبلیغی غرب تغییر کرد و ممنوعیت تبلیغاتی ضد رژیم ایران شکسته شد. حتی در روزنامه ها و مجلات آمریکایی در مورد شرایط سخت و خفقانی و دیکتاتوری حاکم و... مقاله ها نوشتند.سازمان عفو بین المللی فعالیت های خود را در مورد ایران چند برابر کرد. در کمیسیون حقوق بشر، مسایل مربوط به نقض حقوق بشر در ایران جدی تر شد. کارتر و یارانش به حکومت رسیدند و نامه های متنوعی از مقامات مختلف در ایران تراوش کرد. شاه اندکی اجازه داد که این نامه ها آزادانه نوشته شود تا به اربابانش بفهماند که دست به هیکل رژیمش و خودش نزنند و شخصاً به شکلی ترتیب امور را می دهد که سیاست تخدیری آمریکایی ها پیاده شود...»
از این جا به بعد است که شهید منتظری به جبهه بندی های سیاسی و فکری انقلاب می پردازد و آن ها را دسته بندی می کند. در صفحه 150 چنین نتیجه گیری شده است:
«... هم اکنون ، دو خط سیاسی در ایران وجود دارد:
1- خط انقلابی که جنبش اسلامی است و امام خمینی سمبل آن را تشکیل می دهد.
2- خط سیاسی اعتدالی.
خواسته ها و شعارهای این دو خط متفاوت است.
خط اول، حملات خود را به طرف مراکز اصلی توطئه ها و جنایت ها، یعنی شاه و رژیم او و اربابان آمریکایی اش متوجه ساخته،
و خط دوم گویی در سال های 1340-1339 به سر می برند و شعارهایی در چهارچوب قانون اساسی[رژیم شاهنشاهی] مطرح می کنند. در صورتی که در شرایط کنونی بدترین سوء استفاده ها از این شعار خواهد شد و مستقیم و غیر مستقیم، پایه های لرزان حکومت شاه را استحکام می بخشد. خط دوم ، تصور می کند که به برخی اهدافش که عمده است خواهد رسید ؛
و حال آنکه خط اول، بزرگ ترین ارزشی که در شرایط کنونی برایش متصور می باشد، استفاده از آن به منظور پیشبرد جنبش اسلامی است».
محمد منتظری 37 سال پیش دست همه ی بازیگران عرصه ی سیاست را تا ظهور حضرت ولی عصر (عج)خوانده است.و تکثرهای خلق الساعه ی سیاسی را بازیچه ی دست زبل های سیاسی می داند.اصل تفکر های سیاسی همین است که بیان گردید. این بینش دقیق سیاسی او کار را به جایی می رساند که پدر هم در مقابل او موضع می گیرد و پیام می دهد:
باسمه تعالی
برادران و خواهران گرامی!
پس از سلام این سومین بار است که برای آگاهی ملت مسلمان درباره فرزندم شیخ محمدعلی منتظری مطالبی مینویسم. انتظار دارم دوستان با کمال بیطرفی نسبت به آنچه مینویسم، بنگرند. فرزند اینجانب از ابتدای مبارزات ملت ایران به رهبری حصرت آیتاللهالعظمی امام خمینی مدظله در متن مبارزات قرار داشت و در این راه چقدر زندان و شکنجه و آوارگی تحمل نمود و در داخل و خارج کشور دائماً برای پیشبرد انقلاب تلاش میکرد و به شهادت دوستان نزدیکش، گاهی بیشتر روزهای متوالی از خواب و خوراک و استراحت باز میماند و در اثر همین شیوه و بهعلاوه ضربههای روحی مداوم و نابسامانیهای حاکم بر جو ایران پس از پیروزی انقلاب دچار نوعی بیماری عصبی و کوفتگی شدید اعصاب شده و تصور میکند که با دست زدن به کارهای بیرویه و جنجالآفرین، به قصد و هدف خود دست خواهد یافت. کنترل و مهارکردن و معالجه او همواره فکر مرا مشغول کرده و تا کنون چند مرتبه دست به اقداماتی زدهام و حتی اخیراً مدتی وی را برای معالجه اجباراً در قم نگاه داشتم، ولی متاسفانه سودی نبخشید و در این میان عدهای سوء استفاده کرده و او را تحریک میکنند تا دست به کارهای جنجالی بزند و خوراکی برای تبلیغات دشمنان گردد.
من از دولت و نیز همه دوستان و علاقمندان و افراد مسلمان تقاضا دارم اگر میتوانند با اینجانب تشریک مساعی نموده تا بلکه او را حاضر به معالجه و استراحت نمایند، به امید اینکه این عنصر پرتلاش و فعال پس از سالها تحمل رنج و زحمت، به یاری خدای متعال بهبود یابد و بار دیگر به صحنه مبارزات بازگشته، خدمتگزار دین و کشور گردد. ضمناً از دادستان محترم انقلاب تقاضا میشود حادثه اخیر فرودگاه را دقیقاً بررسی نموده و عوامل آن را شناخته و تعقیب نماید و در صورتی که فرزند اینجانب مقصر بوده به هیچ نحو ملاحظه اینجانب را نکنید و فقط طبق ضوابط اخیر اسلامی عمل نمایید.
والسلام علی من اتبع الهدی- حسنیعلی منتظری
معتدلین سیاسی که برخی اشان پس از 15 سال سکوت، سر از گور درآورده و می خواهند سیل شهدا و زندانیان دربند و آوارگان و کسانی را که دچار انواع محرومیت ها شدند، میراث بر باشند، چه خوب می بود که حتی در رابطه با مصالح خودشان مسایل مطروحه را عمیق تر بررسی می کردند. غارت گران خارجی که در رابطه با مصالح خود تصمیم می گیرند، هیچ گاه دلشان برای حقوق بشر و سلب آزادی های فردی و اجتماعی و ... نسوخته است. همین فداکاری ها و رشادت ها و مبارزات انقلابی گذشته و وحشتی که در این رابطه برای آنان پدیدآمده، موجب این تحولات و تغییر شرایط سیاسی است. آنان تا خطر را لمس نکنند به فکر حقوق بشر! نمی افتند. آمریکایی ها این شکل تصور می کنند که برخی آزادی های نیم بند داده شود، بعضی از شخصیت های برخوردار از وجاهت ملی دستشان در حکومت بند شود. بعضی از مردم و مبارزین هم تخدیر شده به خط سیاسی این گونه ای کشیده شده و همگی از حالت مبارزاتی به حالت مؤسساتی تبدیل می گردند و آن گاه سیاسیون دست بند شده، به منظور حفاظت از مصالح سیاسی که شرایط جدیدشان در ذهنشان می سازد، به جان نیروهای انقلابی تسلیم نشده می افتند و آنان هم به جان سیاسیون؛ [و آن گاه] فاصله ای عمیق میان نیروهای انقلابی و سیاسیون به قدرت رسیده پدید می آید. دستجات سیاسی ضد و نقیض در صحنه ی سیاست درست می شود و هر تیپی به رقابت با دیگری می پردازد... و آن گاه آیا چند نفر سیاسی که حمایت و تأیید نیروی انقلابی و مردمی را از دست بدهند یارای مقاومت در مقابل خواسته های بی حد و حصر آمریکایی ها خواهند داشت؟ و آیا جز سقوط و یا تسلیم ، راه دیگری هست؟ در صورتی که نیروهای سیاسی هنگامی می توانند در مقابل فشارهای بیگانگان عرض اندام کنند که از حمایت نیروهای انقلابی و یا ارتشی برخوردار باشند. نتیجه آنکه هم جنبش اسلامی ضربه می خورد و هم سیاسیون به خواسته ها و اهداف خود نمی رسند و وجاهت ملی خود را هم از دست می دهند... مطلوب اربابان هم همین است.
اما اگر کلیه ی نیروها خط اول را برگزینند و سطح شعارها و خواسته ها را بالا برده، با قاطعیت و جدیت مسایل را مطرح کنند، نیروهای انقلابی و سیاسی، در رابطه ی با یکدیگر و تأثیر و تأثر متقابل تکامل باری که به دنبال دارد...رشد یافته، وحشت رژیم شاه و وحشت آمریکایی ها از جهت مصالح خود چندین برابر می شود و آن گاه است که مجبور می شوند آوانس ها ی بسیاری به مردم بدهند و در چنین شرایط است که می توان در مقابل بسیاری از زورگویی ها و فشارها ایستادگی کرد. درست است که با اتخاذ چنین سیاستی، حتی حل نیم بند مسایل هم به طول می انجامد ولی در مقابل رشد جنبش افزون تر شده و افراد و کادرهای مناسب و ارزنده ای در این میان ساخته می شود. بسیاری از سیاسیون معتدل ما برخی عمداً و برخی سهواً خط اول و امام خمینی سمبل آن را فراموش کردند؛ زیرا که خط اول قابل انعطاف و حاضر به دریوزگی به خاطر چند آوانس سیاسی بی محتوا نیست و در این رابطه چه زیان هایی کردند و برخی زیان ها هم به بار می آورند».
سخن آخر آن که شهید محمد منتظری خطاب به انقلابیون گفته اند:
نسل جوان و نیروهای انقلابی و توده های مسلمان عملاً طرفدار خط اول هستند و بدیهی است که هرچه بیش تر نیروهای خود را بسیج نموده، محتوای خط اول را افزون تر سازیم؛ اکثریت قریب به اتفاق نسل جوان به جنبش اسلامی جذب شده و حتی از برخی انحرافات ایدئولوژیک مصون می مانند...
جا دارد که این یادداشت را مزین کنیم به تعاریفی کهرهبران انقلاب اسلامی در حق شهید محمد منتظری ابراز فرموده اند:
حضرت امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) فرمودند: ...او از وقتی که خود را شناخت و در جامعه وارد شد، ارزش های اسلامی را نیز شناخت و با تعهد و نیز انگیزه ی حساب شده وارد میدان مبارزه علیه ستمگران گردید. او با دید وسیعی که داشت سعی در گسترش مکتب و پرورش اشخاص فداکارمی نمود...او فرزند اسلام و قرآن بود، او عمری در زجرها و شکنجه ها و از آن بدتر شکنجه های روحی از طرف بدخواهان به سر برد، او به جوار خداوند شتافت و با دوستان و برادران خود راه حق را طی کرد. خدایش رحمت کند و با موالیانش محشور فرماید.
امام خامنهای، رهبر فرزانه انقلاب اسلامی نیز شهید محمد منتظری را اینگونه توصیف کرده اند:
«اگر چه شهادت برای همه افتخار است، اما پاکبازی چون محمد که از آغاز نوجوانی تا لحظه شهادت، سراسر عمر پربرکت خود را در راه ضربهزدن بر دشمن دژخیم و سرانگشتان پلید او یعنی اسراییل و عمال مرتجع در منطقه، به کار برده و همیشه در زیر قبای ساده خویش بمبی ساعتی علیه صهیونیسم و امپریالیسم با خود حمل میکرد، افتخاری موفقتآمیزتر است».( شهید منتظری به روایت اسناد ساواک، به کوشش حجتالله طاهری و شهربانو رجبی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی،1387، ص23).
آری پدر و پسر هردو رفته اند.اکنون قضاوت با نسلی است که زندگی می کند. امروز اگر شهید محمد منتظری رجعت کند و از جا برخیزد، با توجه به مشی و رفتاری که در طول زندگانی خود داشت ، بی تردید در زیر بیرق حماسی مقام معظم رهبری فریاد می زند که :
من دیپلمات نیستم من انقلابی ام!
در طول 36 سال گذشته، این ملّت رنگ های گوناگونی در مسایل سیاسی دیده است.چپ، راست،راست سنتی، چپ سنتی، راست مدرن، توده ای، پیشگام، اقلیت، اکثریت، مجاهد خلق، مجاهد انقلاب، سوسیالیست ، مائوئیست ، لائیک ،سکولار ،حلقه ی کیانی ، مشارکتی،ملی گرا،جبهه ی ملی ،نهضت آزادی ، جنبشی ، جامایی،اومانیستی ، اگزیستانسیالیستی و کارگزارانی ،حلقه ی انحرافی، و و و... همه ی تکثرهای سیاسی، بن مایه ای جز این دوجریانی که شهید محمد منتظری از آن یاد می کند نداشته است.یا صف صف خدا بوده است یا صف هوا. طبق گزارش منابع رسمی تا کنون 230 حزب و تشکل سیاسی به ثبت رسیده است. حال می گوییم چنانچه قرار باشد در بررسی و ساماندهی احزاب ، تاریخ گذشته دوباره تکرار شود، باز همین آش است و همین کاسه.چیزی عوض نمی شود وبلکه ممکن است برای نظام هزینه درست شود. در ساماندهی احزاب و تشکل های سیاسی اول آنکه که باید مبنای فکری هرکدام به طور شفاف معلوم گردد. ثانیاً هریک باید به گونه ای بتوانند باری از دوش نظام بردارند. مثلاًجذب نیروهای خوش فکر و نخبه و ارائهی طرح و برنامه و ایده های جدید و اثر گذار و معرفی نیروهای توانمند به نهادهای حکومتی و... در غیر این صورت در شهرهای کوچک و روستا ها که همه یکدیگر را می شناسند،مردم به معتمدین خودشان مراجعه خواهند کرد و شهرهای بزرگ نیز جولانگاه احزاب و باندهای سیاسی خواهد شد.شهید منتظری تشکل های سیاسی را به دو دستهی مبارزاتی و مؤسساتی تقسیم می کند و می گوید: