• وبلاگ : سديد كاشان
  • يادداشت : گزارش عيني روز قدس تهران
  • نظرات : 0 خصوصي ، 1 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     


    سلام.راسته که :

    مي گن تا بوده، در سراسر دنيا،وضع ناشر و نويسنده همين بوده که هست!؟!...

    پاسخ

    سلام. اين يادداشت زيباي شما را مطالعه كردم و در وبلاگ خودتان اين پيام را گذاشتم:سلام. جناب هدايت ، در اولين نظري که در اين بخش گذاشته اند، کاملاً درست گفته اند. بسياري از ناشران فرهنگي نيستند، دلالي هستند که با پروانه ي کسب خود، ربا خواري فرهنگي مي کنند. چنانچه هزينه هاي کتاب را بپردازيد و حق الزحمه اشان را با يکصد جلدچاپ شده اثرتان به عنوان هديه بدهيد، تازه بايد خودتان هزارو نهصد جلد ديگر را توزيع کنيد و به فروش برسانيد.البته وزارت ارشاد از اين ماجرا اطلاع دارد، ولي خودش را به دردسر نمي اندازد.کار بخش خصوصي را بر عهده ي خودش مي گذاردو وظيفه ي نظارتي خود را فراموش مي کند.من فکر مي کنم ، يکي از گلوگاه هاي اصلي رشد فرهنگي، همين تحول در بخش چاپ و نشر باشد. همان طور که شما گفته ايد، کار خلاقانه را نويسنده انجام مي دهد، وقتي وزارت ارشادمتوجه شد که ناشر سر اثر او بازي درمي آورد، بايداز او حمايت کند و اثرش را بررسي و چنانچه ارزش نشر دارد،سريع مجوز بدهد و به چاپ برساند و ناشر خاطي را توبيخ کند.همين بازي دادن يک انسان فرهيخته، بايد جرم ستگيني جلوه کند،دلجويي از نويسنده هم بايددر برنامه ي بخش فرهنگي باشد.دست کم ساليانه دو ميليارد تومان يارانه کتاب است که در قالب خريدآثار و بن کتاب و حمايت از ناشران هزينه مي گردد، متأسّفيم که ارشاد از اين ظرفيت به نفع نويسندگان و شاعران و پژوهشگران بهره برداري نمي کند.آسيب اين بي توجّهي،آن است که نويسنده ترجيح مي دهد، سبزي فروشي کند و نويسنده نشود.ببخشيد،چون خود من هم اهل بخيه هستم. درد دل کردم، ممنونم که به من هم سر زده بوديد. موفق باشيد!